باروووووووووووون....
عزیزکم امروز هوا بارونی بود ...پریروز اولین بارون امسال اومد و من وتو با هم رفتیم از تراس بارونو تماشا کردیم...خیلی ذوق کرده بودی...شعر بارون میاد شرشرو هم دیشب با هم خوندیمو زودیم یادگرفتیش...اولین بار بیرجند بودیم اول تابستون امسال که توی بازار سرپوش یهو وبی مقدمه بارون شدیدی گرفت که همه رو ذوق زده کرد اولین بار اونجا بارونو دیدی و همش پشت سر هم تکرار میکردی"بالوووون"...من همیشه عاشق پاییز بودم...خودمم متولد پاییزم وبا شروع پاییز حال وهوام عوض میشه...دوسال پیش درست روز 12 آبان بود که فهمیدم حامله ام...خوشحال شدم ولی اگه دروغ نگم یه کم ناراحتی و ترس و استرس هم داشتم...آخه هنوز نمی دونستم مادرشدن یعنی چی...اتفاقا توی همین اداره ...