نفس ما مهتابنفس ما مهتاب، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما مهتاب

پدر واژه ای پر از حس امنیت....

        امروز بهترین و امن ترین روز دنیاست ..روز تو که سراسر آرامش و امنیتی..روز تو که امید و آرزوهایم در کنار تو و در سایه حمایتت معنا می یابد...ودر حضور گرم توست که آشیانمان جان پناهی امن و زیبا میشود...آغوشت بهشت من است و شانه هایت آرامشی خواستنی در پس هیاهوی پر هراس این دنیا...می پرستمت و یک دنیا عشق را به تو تقدیم میکنیم که خود سراسر عشقی.... همسر عزیزم: من و مهتابمان قدردان تمام زحماتت هستیم و به خود میبالیم که تکیه گاه محکمی چون تو داریم ...و در این روز زیبا از خدا میخواهیم که وجودت را به تمام لحظه هایمان تا همیشه ارزانی کند..   پدر و پدر شوهر عزیزم: دستتان را با یک دنیا قدرانی میبوسیم...
2 خرداد 1392

دختر بابا

دیشب تو و بابایی با هم بودین..بابایی میگفت داشته پای کامپیوتر کاراشو انجام میداده که دوبار رفتیو آروم در گوشش گفتی" بابایی دوست دالم"... مریم نوشت: مصطفی همسر عزیزم منم دوست دارم...   ...
19 آذر 1391

برای تو

عشق من همسرم... دنیای من با وجود گرم و پر از عشق تو بود که رنگی از نور گرفت...و از تو بود که من عشق را فهمیدم... عزیزم میخواهم از تو بخاطر همه مهربانی ها و گذشت هایت...همراهی ها و همدلی هایت...واز همه مهمتر هدیه شیرین و آسمانیت "مهتاب" تشکر کنم..و از خدا بخواهم تورا برایمان تا همیشه نگهدارد... ...
24 مهر 1391
1