نفس ما مهتابنفس ما مهتاب، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما مهتاب

درخشش لحظه های من

1393/2/19 10:00
نویسنده : مامان مریم
1,519 بازدید
اشتراک گذاری

چشم هم میزنی اردیبهشتم از نیمه گذشته...بهار امسال پر از نعمت و برکته ..روزهای اردیبهشتیه ما عین خود بهشته ...هر روز بارون و بارون و بارون...و عطر مست کننده ی یاس توی خیابونا...ذهن من اما این روزها پر از سواله ..پر از فلسفه های تکراری و چراهای بی جواب و همیشگی..دخترکم به همین زودی تو داری دختر کوچولوی سه ساله ی من میشی ..منی که در آستانه ی سی سالگی هنوز حس میکنم کوچولوی سه ساله ی بابام !! منی که هنوز  یه آغوش پر محبت میخوام واسه دلتنگیای دخترونم ...یه پا که سرتو بذاری روش و یه دست مردونه و مهربون که موهاتو نوازش کنه...دخترکم مامان سی سالت هنوز دستای بابا رو میخواد و سفره ی گرم و رنگاوارنگ مامانو...مامان سی سالت هنوز دلش بچگی میخواد ..اونقدر تو روزایی که بی محابا میگذرن غرقم که نمیدونم چجوری باید بگذرونمشون...هر روز دلم میخواد یه کاری بکنم یه کار بزرگ..فک میکنم ساعت شنیه عمرم وارونه شده و نیمه ی پرش پایینه و فرصتم رو به اتمامه..!دلم میخواست میتونستم افقیش کنم تا زمان متوقف بشه و اجازه بده بدون هراس گذشتنش کمی فکر کنم...این حس یه مامان سی ساله است!! دلم میخواد هی این کلمه رو تکرار کنم سی ساله ! 

عروسکم امیدوارم روزی که این حسا رو تجربه میکنی یه لبخند گشاد روی لبات باشه و دهه ی دوم زندگیت اینقدر پربار بوده باشه که بخاطر پشت سر گذاشتنش حسرت نخوری...ولی نیمه ی سوم زندگی هم باشکوه و قشنگه...کم کم داری باور میکنی (!) یه زنی...پر از عشق، پر از عاطفه، پر از جذابیت، پر از اراده،پر از تجربه و پختگی ...هر مرحله ی زندگی شیرینیه خودشو داره مثل مراحل رشد تو که هر روزش طعمش با روز قبل فرق داره...هر روز هیجان یه طعم جدید بهت امید میده..زندگی همیشه همینجوری بوده همیشه حس میکنی دنیا بر مدار تو میچرخه و هرروزش با همه ی ناملایمتیهاش طعم گس هیجانو داره و امید برای شروع یه روز دیگه...

مهربونم درسته که شتاب شنهای ساعت شنی عمرم دلمو میلرزونه ولی برق قشنگ اون دونه های شن دلمو گرم میکنه...برقی که وجود تو به روزای زندگیم داده...درخششی که تو به اون دونه های کوچولو دادی بزرگ و قیمتیش میکنه...بهش ارزش میده..درسته که کار بزرگی نکردم و یه مامان معمولیم ولی حضور درخشان تو توی لحظه هام به منم ارزش داده...برقی که در همه ی احوال قلبمو گرم میکنه و پر از نشاط و زندگیه..

             

 

یاد هفت سین بخیر ...آرام

هفت سین ما

در حال نوازش سبزه تا که خوب بشه بوس

نوازش بارون

سیزه بدر و دایی جواد که خیلی وابستش شده بودی ..داداشم هر جا هستی شاد و موفق باشیمحبت

سیزده بدر

جمعه های بهاریه ما ..خونواده ی کوچولوی سه نفرمون و پارک جنگلیزیبا

جمعه های بهاری

گل بازی

بازهای کودکی

چرخ وفلک

عاشقیهای دخترم و عروسکاش بغل

مهتاب و بازیاش

بازی

بازی 3

بازیهای مهتابم

خیلی برای دخترم عجیب بود دیدن این آبخوریه قدیمی محبت

پیاده رویهای بهاری

عشقم در حال بوسیدن امیر ارسلان کوپولوی خاله بغل

ارسلان عشق خاله

پسندها (14)

نظرات (31)

مامان جون مهناز
20 اردیبهشت 93 12:20
الهی خاله فدات بشه که اینقدر مهربونی همیشه به گشت دردونه مامانش
مامان مریم
پاسخ
خدا نکنه خاله جوونم برای خاله مهناز و موژان قشنگش
منصوره
20 اردیبهشت 93 12:51
عزیزم عکسات خیلی قشنگن ______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤___ـ____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_ـ_¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤ __¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_________¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤________¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_____¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤__ـ_¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ سلام ما آپیم ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤. __¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ______________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ __________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ____________________¤¤¤¤¤¤¤¤ _____________________¤¤¤¤¤¤ ______________________¤¤¤¤/ _______________________¤¤
مامان مریم
پاسخ
لطف داری عزیزم ..برای گلسای خوشگل خودم
مامی الهه
21 اردیبهشت 93 1:21
عزیزانم دختر زیبا و ناز مامان خوش ذوق و عاشق چقدر لذت بخشه خوندن و دیدنتون مرسی مریم جان از این پست مثل همیشه روح نواز و چشم نواز و زیبا از سی سالگی نترس خیلی سن خوبیه نقطه ثقل اله کلنگ زندگیته حتی اگر یه طرفش خیلی بلند تر از یه طرف دیگه اش باشه بازم سی سالگی مرکز ثقله. بعدش دیگه از هیچی نمیترسی. بزرگ بزرگ میشی. سوار زندگی میشی. خوبه . مطمئن باش
مامان مریم
پاسخ
الهه عزیزم ممنون از همراهیو و همدلیت حرفات همیشه آرومم می کنه درسته ا حالا اینقد احساس بزرگی نکرده بودم البته اون کودک درونم هنوز باورش نشده سی سالگیو میدونی یه چیزو با اطمینان میتونم بگم که بهترین دوستا رو کنارم داشتم همیشه و مخصوصا الان
منصوره
21 اردیبهشت 93 8:02
خدایا مواظب این جمع ها باش. تا همیشه شاد باشن و به وجود هم افتخار کنن.... آمین
مامان مریم
پاسخ
ممنون عزیزم از دعای قشنگت الهی آمین
ژاله مامان آیدl
21 اردیبهشت 93 11:03
وای مریم جون چه متن قشنگی نوشتی آفرین واقعا روزهای عمر چه باشتاب می گذرن از یه سنی که رد می شیم انگار گذر زمان رو بیشتر حس می کنیم . انشااله تک تک روزات سرشار از حس زندگی باشه پر از لبخند و قهقه های مهتاب جون پر از سلامتی
مامان مریم
پاسخ
ممنونم عزیزم دقیقا همینطوره افتادیم تو سراشیبیه زندگی..ممنون از دعای قشنگت و امیدوارم زندگیه شمام پر از لحظه های درخشان باشه
ژاله
21 اردیبهشت 93 11:06
عکسا خیلی قشنگن روی ماه مهتاب جون رو از طرف من ببوس
مامان مریم
پاسخ
چشماتون قشنگ میبینه ژاله ی عزیزم...برای آیدای خوشگلم
رضوان
21 اردیبهشت 93 12:39
سلاااااااااااام ب دوست نازنینمممممم ... نمیدونید چقدرررر از خوندن این جملات و کلمات لذت بردم ... این روزا ک در استانه ی22 سالگی ام همش با خودم فک میکنم ک چقدرررررررررررررررررررر زود ب اینجا رسیدم ... واقعا گذر عمر بی بازگشته ... فدای مهتاب خووووووووووشگلمممممممممم ک اینقد نازو ملوسسسه ... بوووووووووووووووووووووووووس برای مهتاب خوشگلم و مامانی عزیزززززززززززززززززززززززززززززززززززززززش
مامان مریم
پاسخ
سلام به روی مااااه رضوان خانوم پر انرژیو مهربون خودم فدات بشم که اینقدر لطف داری به ما ... رضوان جونم تا میتونی ازین روزات لذت ببر فقط و فقط ...غصه ی هیچیم نخور..غصه ها رو بذار واسه بعد.. بوس برای خاله رضوان دوس داشتنیه خودمون
مامان ابولفضل
21 اردیبهشت 93 15:26
سلام ماماني چه عجب هرروز ميايم و نيستي... چقدر حرفات به دل ميشينه نكنه نويسنده يا شاعري و... با خوندن مطالبت لذت ميبرم... مهتاب خانوم چه خوردني شده ...ماشالله... اميدوارم هميشه لباتون بخنده و شاد باشين...
مامان مریم
پاسخ
سلام به روی ماهتون فقط دلیلش تنبلیه من معذرت میخوام شما لطف دارین دل نشینی از خودتونه شما هم اون آقا کوچولوی شیرینو ببوس
مامان مرضیه
23 اردیبهشت 93 2:01
سلام مریم جون عیدت مبارک ماشالله مهتاب ما واسه خودش خانمی شده بعد از مدت ها دوباره آپ شدم. اگه دوست داشتین سری به بزنید. مهتاب عزیزمو ببوس
مامان مریم
پاسخ
سلام به به چشم ما روشن..خیلی خوشحال شدم از دیدن کامنتت عزیزم.. عید شماما مبارک حتما با کمال میل
نیم وجبی
23 اردیبهشت 93 15:23
همیشه عاشق خوندن نوشته های قشنگ و پر از حستم مریم جون مهتاب خوشگل باید به داشتن مامان مهربون و با احساسی مث شما افتخار کنه ..زنده باشین و همیشه برقرار.. با چند تا پست جدید آپم یه سری به ما بزن
مامان مریم
پاسخ
شما لطف دارین منم عاشق این کامنتای پر محبت شمام اختیار داری عزیزم شما هم همیشه در کنار عشق کوچولوی نازتون برقرار باشین.. با کمال میل
مهدیا
24 اردیبهشت 93 13:51
سلام دوست عزيز! وبلاگ خيلي زيبايي داري! لطفا به منم سر بزن! و برام نظر بذار که بدونم اومدي! منتظرما!
مامی مهتا
25 اردیبهشت 93 12:11
واقعا میشد طراوت اردیبهشتی روتو نوشته ات احساس کرد ... من که سرمست شدم با بوی یاس ..... ایشالله همیشه خوش باشید .... فکرهای بد و خیالهای باطل ممنوع ... یعنی چی .... مریم بانو همیشه سر شار از انرژیه ..... مهتاب نازم رو ببوس .... همیشه به گردش و تفریح
مامان مریم
پاسخ
ممنون فهیمه ی عزیزم که اینقدر به آدم طراوت میدی با کامنتات...فدای شما بشم من..با این فرشته هایی که داریم هر روز خدا ما رو تازه متولد میکنه .. مهتای خوشگل و دلربای منو ببوس
عاطفه
26 اردیبهشت 93 10:25
چرا انقدر صغری کبری چیدی آخه ننجون ؟ بگو پیر شدم رفت دیگه ! فدات بشم یه چند صباح دیگه هم شتری که در خونه همه میخوابه میاد سراغت ! ترس نداره که ! الان ناراحت چی هستی دقیقا ؟ راستی تو این 30 سالگی که ازش حرف زدی موهاتم سفید شده ؟ دندونات همش ریخته ؟ ای بگردم ! خدا رحم کنه به مهتابم ایشالله .. (حقته !)
مامان مریم
پاسخ
اتفاقا عاطی جوون تعریف از خود نباشه بسی جذابتر شدم اینو من نمیگم که همه میگن..اون شتره هم که فرمودین با اون مادرشوهر گرامی که دارین فک کنم آدرس خودتونو زودتر پیدا کنه عزیزم (حقته )
مامان رادمهر
28 اردیبهشت 93 13:32
خدا کنه بقیه ی روزای باقیمونده ی سال واسه شما خوشبخت تا آخرش همینطوری اردیبهشتی بمونه مهتاب روز به روز خوشگلتر داره میشه موهاشم که خرگوشی بافتین منو یاد سریال امیلی در نیومون میندازه البته مهتاب جون خوشگلتر از امیلی بود نمیدونم این سریالو یادتون هست ؟
مامان مریم
پاسخ
ممنون عزیزدلم بابت دعای قشنگت...چشاتون قشنگ میبینه عزیزم..اون شازده پسرتون که هر روز داره دل ما رو میبره .. اسمش آشنا بود ولی یادم نمیومد..سرچ کردم دیدمش...ای جاانم چه تشبیه قشنگی ممنون از لطفت عزیزم
عاطفه
30 اردیبهشت 93 23:52
خوبی ؟ دارویی چیزی استفاده میکنی ؟ مردم آزاری خونت افت کرده ! چند وقتیه حرصم ندادی ها ! حواست هست ؟ ( این یعنی اصلا هم مادر شوهرم بد نیست )
مامان مریم
پاسخ
ای بابا .! عاطف جان دلت تنگ شده ها واسه اذیتام حالا یه کم دیگه خواهش کنی یه فکری برات میکنم
مامان نرگس
31 اردیبهشت 93 2:30
ای جونم عزیزم که مهربونی......... انشاله همیشه خوش باشید.... راستی متن زیبایی بودخونه پدری و حال و هوای اون روزها به خیر. من عاشق عصرونه های اون روزا بودم
مامان مریم
پاسخ
ممنون نرگس عزیزم واقعا یادش بخیر ..عصرونه ها تو حیاط آب پاشی شده و عطر محمدی و یاس.............
✿فاطمه✿(مامان محیا)⚛
1 خرداد 93 10:08
مریم جون سی سالگی سن قشنگیه منم چندماه دیگه بش میرسم فک نکن خیلی بزرگ شدیم......کودک درونمون هنوز بازیگوشه
مامان مریم
پاسخ
آره خیلی قشنگه مخصوصا وقتی یه فرشته هم باهات باشه.. مشکلم همینه با اینهوا سن هنوز بچم ! نگرانم برای خودم
✿فاطمه✿(مامان محیا)⚛
1 خرداد 93 10:10
فدای دل مهربون مهتاب گلی ک با نوازش سبزه رو خوب مبکنه انشالله همیشه ب خوشی و گردش دنیای کودکی با عشقای عروسکیش قشنگه
مامان مریم
پاسخ
فدای مهربونیای شما عزیزم..مشرف کردین..بازم ازینکارا بکنین..محیای عسل منو هم ببوس
مرضیه کردستانی
2 خرداد 93 3:22
عزیزنازنین ســـــــــلام و درود خیلی خیلی زیبا و دلنشین بود من هم همیشه شنیدم که سی سالگی اوج جذابیت و درخشش خانم هاست پس پیش به سوی سی سالگی دلم هم بسیار تنگ شده بود لطفا روی مهتاب خانمی زیبارو رو از طرف من ببوسید
مامان مریم
پاسخ
دل ما بیشتر شرمنده ی روی ماه شما و بارانم شدم وقتی اومدم وبلاگتونو اونهمه پست نخونده دیدم... همینطوره سی سالگی هم برای خودش دنیایی داره..پیش به سوی سی سالگی..! بارانمو بوسه باران کن
مامانی باران
2 خرداد 93 3:28
راستی عزیزم تا اونجا که یادمه برای پست قبلی هم نظر گذاشته بودم و عرض تبریک... ولی گویا ثبت نشده... البته با توجه به نصفه شب گردی بنده خدمت دوستانم شاید هوش و حواس بنده خوب کار نکرده؟!!! علی ایحال بهترین ها رو براتون در این سال آرزو دارم...
مامان مریم
پاسخ
قربون شما برم..همین حضورتون هم اونم در نیمه های شب برای ما پر از سعادت و خوشوقتیه.. هر روزتون نوروز باشه پر از خوشبختی پر از نو شدن مرضیه ی عزیزم
مامانی باران
9 خرداد 93 3:58
مریم خانمی عزیزم فقط اومدم بگم ارادت قلبی دارم هم به خودتون هم به مهتاب جون دلبندم...
مامان مریم
پاسخ
عزیزین شما.. میدونین که دل به دل راه داره عزیزم... میبوسمتون
مامان هدیه
9 خرداد 93 22:24
سلام مامان هنرمند چقدر خوب و زیبا نوشتی ایشالله که دخملی براتون فرزندی صالح میشه
مامان مریم
پاسخ
لطف داری عزیزم..ببوس هدیه ی قشنگ منو
مامان جون مهناز
12 خرداد 93 11:19
سلام عزیزم ما اپیبم با تولد دخملی
مریم مامان دونه برفی
13 خرداد 93 9:58
سلام گلم . ما تو شهرمون یه قرارکوچیک وبلاگی گذاشتیم . دوست داشتی بیا ببین . راستی دخملمون چه ناناس شده
مامان مریم
پاسخ
چقدرم عالی چشم حتما.. قربون شما و امیر علی عزیزم
مامان باران
17 خرداد 93 16:16
مریم جووونم بهت تبریک میگم با این قلم شیوا عاشق نوشته هاتم ، یه جورایی بهم انرژی میده عزیزم فدای مهتاب نازنینم با اون موهاس خوشگلش دلم براتون حسلبی تنگ شده بود
مامان مریم
پاسخ
اختیار داری خانوم هنرمند و با احساس ما هم از نوشته ها و کامنتاتون انرژی میگیریم فدای شما و باران خوشگلم
عمو مسنن
18 خرداد 93 23:43
همیشه به نام خدای بخشنده ی مهربان جالب بود ... ولی من هیچوقت مهم نبوده برام چند سالمه ... برام مهم نبوده چه کارهایی رو میتونستم انجام بدم و ندادم برام مهمه که باقیمونده عمرم سعی کنم کودک درونم نمیره کودک درونم زندگی کنه به دیگران صادقانه محبت کنم و صادقانه بهشون بگم دوستشون دارم مهم اینه کودک درونمون زنده باشه باورت میشه ؟ من الان که سنم 29هستش هیچ تفاوتی واسه ام نمیکنه تا 39 یا 19 مهم صادقانه زندگی کردنه همین مهتاب جان مثل همه بچه های دیگه چقدر راحت و صادقانه زندگی میکنن واقعا خوش بحالشون نه واسه هم کلاس میذارن نه از محبت به یکدیگر اکراه دارن و نه هزار و یک عیب به اصلاح ما بزرگترها رو دارن... پس خیلی خوبه تو خیلی خوبی که هنوز گرمای دست بابات رو حس میکنی دوس داری سر سفره مامانت بعنوان دخترش بشینی این یعنی تو هنوز کودک درونت زنده است و این مهمه 30 - 40- 50 چه فرقی داره ؟ مهم اینه که کودک درونت زنده است پس درود بر تو که صادقانه و کودکانه این کامنت رو گذاشتی به دور از هرگونه به اصلاح مراعات های بزرگانه
مامان مریم
پاسخ
چقدر خوبه سر صبح آدم یه کامنت پر محبت ببینه درسته کاملا منم همینو دوس دارم کودک بودن و کودکانه زندگی کردن ولی بعضی وقتا تو دنیای بزرگترا آدم احساس غریبی میکنه فک میکنه هنوز بزرگ نشده ! خانوم نشده (یا آقا ) ولی مهم نیست کسی چی فک میکنه ! منم مثل شما دوس دارم تو 80 سالگیم بچگی کنم... خدارو هم شکر میکنم که دوروبرم کسایی هستن که مث خودم فک میکنن.. همیشه برقرار و شاد باشین...
عمو مسنن
20 خرداد 93 7:07
اینم کامنت سر صبحی که گیر ندی
مامان مریم
پاسخ
مرسی عمو
مرضیه کردستانی
21 خرداد 93 2:02
مریم جون مهربون سلام فقط اومدم عرض کنم که التماس دعا داریم که کل اهل خانه حسابی داریم با یه به اصطلاح سرماخوردگی جهنمی کشتی میگیریم اسمش سرماخوردگی الان دقیق یک هفته است داریم جون میدیم...
مامی یلدا و سروش
21 خرداد 93 12:52
شاید ان روز که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد،خبر از دل پر درد گل یاس نداشت... باید این گونه نوشت... هرگلی هم باشد چه شقایق چه گل پیچک و یاس... تا نیاید مهدی زندگی دشوار است...
خاله ی آریسا
21 خرداد 93 13:49
فکر کنم شما هم مثل ما تنبل شدین دلم خیلی براتون تنگ شده بود مخصوصاً برای این دختر لپ قرمزی بووووووووووس
الهه
27 خرداد 93 0:06
خانوم ما بله ، آخه شما دیگه چرا بله؟! بابا بنویس برامون. می بده ساقی که مشتاق نوشیدنیم از جام عشق شما به مهتاب جان. راستی اینم بگم ها سی سالگی تا سی و پنج سالگی جدا اوج زیباییه. اصلا یه جور عجیبی قشنگه. ندیدی اینهمه براش نوشتن. مثلا زن سی ساله که البته به نظر شخصی من شاهکار ادبی نیست ولی معروفه.