نفس ما مهتابنفس ما مهتاب، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما مهتاب

در آستانه سه سالگی

1393/4/1 13:09
نویسنده : مامان مریم
780 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

                                      

روزهای گرم و پرنشاط تابستون در راهه..و خونه ی کوچیک ما هم با خورشید همیشه تابونش گرم و شیرینه..اونقدر محبت و انرژی میگیریم از وجودت که همه ی سردیها و ناملایمات در حلاوتش حل میشه.اونقدر خودتو تو دل همه جا کردی که گاهی یه روز کامل نمیبینمت و همه دوست دارن کنارشون باشی.مخصوصا بابا بزرگ (بابای بابا) که اگه یه روز نری خودش زنگ میزنه و میگه بفرستیمت اونجا. خاله جونت که دیگه جای خود داره! یکی از تفریحای مشترکمونم پیاده رویه و معمولا عصرا با هم میریم و همیشه نهایت لذتو میبرم از کنارت قدم زدن.اینروزا باباجونم و مامان جونم با اون صدای شیرینو خواستنیت اونقدر کیفورمون میکنه که همه ی اصول تربیتی یادمون میره.آخر هر جمله ات یه دونه بابا جونم هم هست یا مامان جونم.یا این جمله ی دوس داشتنی که تو اوج درگیریا و وقت و بیوقت از زبون دختر کوچولوت میشنوی "مامان جونم من خیلی دوست دارم " .هر روز که از اداره زنگ میزنم خونه و میپرسم چی برات بگیرم مامانی؟ و تو با اون صدای خوشگلت بهم میگی مامان جونم زود بیا اینجا من دلم برات تنگ شده و من که اون موقع یکی باید بیاد منو بگیره وگرنه دلم میخواد همون موقع و در دم فدات بشم..!

امروزم که دقیقا اول تیره و طولانی ترین روز سال.12 روز مونده به جشن میلادت .که امسال توی ماه مبارک میوفته و ازونجایی که دوست دارم دقیقا همون روز برگزار بشه امسال جشن تولدت میشه یه افطاریه قشنگ کنار مهمونای عزیزمون.خودمونی و پر از بادکنک.امیدوارم بهت خوش بگذره.

دخترم عشقم ببخش که از نوشتن برات عقب موندم.اونقدر حرف هست برای نوشتن که نمیدونی از کجا شروع کنی.سه ساله کنارمونی ،بهونه ی همه ی لحظه های قشنگمون بودی و از خدا میخوام همیشه وجودتو به زندگیمون ببخشه و دنیا همیشه مثل لبات پر از خنده باشه عزیزکم.

اینام نمونه ای از شیرین زبونیاته که چندتاشو یادداشت کردم تا یادم نره :

  • در حال دیدن ویدیوی خانم هلن : "چه رژ زشتی زده دوسش ندارم !" ایضا درحال دیدن ویدیوی خانم سپانلو " چه رژ قشنگی !چه خوشرنگه !"
  • دهه فجر پرچم به دست در حال شعار دادن توی خونه :"مگ بر آمریکا ! نه گند (قند ) داریم نه ریکا "!!
  • در حال زیرو رو کردن وسایل آرایش مامان :" صب کن ببینم این چی میتونه باشه " !
  • وقتی مامان به خاطر یه کار بد باهاش قهر کرده :" متاسفم مامان ،من دختر خوبیم " !
  • وقتی رفته پیش مادربزرگش و نیومده خونه پیش پرستارش و مامان ازش میپرسه چرا نیومدی پیش خاله منصوره :" مامان جونم حوصله نداشتم با خاله منصوره بازی کنم " !
  • در حال بغل کردن و بوسیدن مامان :" دوست بهتر دنیا "! (منظور بهترین دوست دنیاست !)
  • مامان : "مهتاب جونم اینقدر نرو خونه ی بابابزرگ ،بابابزرگ میخواد استراحت کنه " مهتاب :" نه مامان جونم !بابابزرگ میگه بگردوم دختر عزیزمو "!!

یک عدد وروجک شیطون بلا!

یک دونه ی دیگه در باغ !

یکی دیگه در پارک !

یه فرشته ی کوچولو که مامور شده نذاره مامان عصرا بخوابه ! 

الان مثلا کنارم خوابه !

مثلا !

اینا میدونین چی ان ؟ یه درخت با یه کوه 

اینم خورشیده !

اینم دوتا رفیق جون جونی ،محمدحسین پسر عمه ی مهتاب که همیشه درحال ماچ و بوسه ان !

اینم یه نمونه اش !

حیاط مادربزرگ با تعجب درحال خوردن اریس (سوغات تبریز )

اینم یه وروجک قبل پیاده روی که یه ثانیه هم ثابت نمیمونه !

پسندها (7)

نظرات (24)

حمیده
1 تیر 93 13:13
تو چقده نازی
مامان مریم
پاسخ
لطف داری عزیزم ببوس سلاله خانومتو
عاطفه
2 تیر 93 14:29
سلاااام ، میبینم شکر خدا همه چی خوبه اولا ماشالله به تیپ خوشگل خانم و افرین به مریم خانوم خوش سلیقه . بعد هزار ماشالله به زبونش و سلیقه اش و افرین که خوب رگ خواب مامان ، بابا رو پبدا کرده با اون جون گفتنش. تولد دختر تیر ماهی ما هم پیشاپیش مبارک باشه.
مامان مریم
پاسخ
واای عاطف توام الان حس منو داری دیگه وقتی میام تو وبلاگت نظر محبت آمیز میذارم دهنم جر میخوره بهر حال من الان کلی کیفورم
مامان رادمهر
3 تیر 93 23:41
میگم چرا انقدر مهتاب جونمو دوست دارم پس نگو مثل من تیر ماهیه مریم جون بیخود نیست انقدر مهربونه آخه تیریا همشون با احساسن مثل من تولدت پیشاپیش مبارک خوشگل خاله
مامان مریم
پاسخ
میگم منم چقد شمارو دوست دارم دقیق همینطوره تیریا خیلی ماهن ممنون عزیز دلم..رادمهر خوشگلم ببوس میام وبلاگش ولی تنبلم دیگه کامنت نمیذارم
نیکــو
4 تیر 93 1:04
قربونت برم دیگه خانومی شدی برای خودت حالا دیگه درمورد رژ خانوما هم نظر میده عسلمون عکسها یکی از یکی قشنگتر
مامان مریم
پاسخ
لطف داری نیکو جونم کسرای خوشگلم خوبه ؟ چشات قشنگه عزیزم
مامی مهتا
5 تیر 93 1:13
ماشالله به این دخمل ناز و دوست داشتنی .... مهتاب جونم متولد تیر ماه مثل مهتای من .... تقریبا یک سال با هم تفاوت سنی دارن .... شیرینی وجود دخملی همیشه مستدام .... یه بوس تپل برای مهتاب جون و مامان مریم مهربون
رضوان
5 تیر 93 11:44
ای جووووووووووووووونممممممممممممممم ب این عشق کوچولوووووووووو .. دلم میخواد بچلوووووووووووووووووونمت ... وای مریم جون شما از خطه ی جنوبین ؟؟؟؟ بگردوم ... خداییش دخترای تیر بی نظیرن ... اینو من نمیگما ک تیر ماهیم توی همه ی طالع بینیا هست ...
مامان نرگس
5 تیر 93 17:00
چه عکس قشنگی..چه عروسک ملوسی....خانم خانما خیلی بامزه حرف میزنه ..کلی ذوق کردم
مامان جون مهناز
9 تیر 93 14:49
حکمت روزه داشتـن بگـذار / باز هم گفته و شنیده شود صبرت آمــوزد و تسلط نفـس / و ز تو شیطان تو رمیده شود ...
الهه
10 تیر 93 3:28
واااااای خدا یکی پیدا شه نصف شبی یه لیوان آب بده دست من! ژستش رو ببین! قیافه اش رو ببین! اون بند کفش که اومده رو پا کپلی خوشگلش رو ببین! ای خدا! اخه این چه کاریه با احساسات من میکنین شما مادر و دختر؟! عزیزم داره سه سالت میشه خانوم کوچولو جونم؟! صد و بیست ساله بشی چه افطاری بشه شب تولد تو وای الان خونه تون چه خبره! چه همه تدارک و برو و بیا. انشالله همه چی به بهترین نحو و به شادی و خوشی برگزار بشه.
مامان ابولفضل
10 تیر 93 14:44
ماشالله به اين خانوم كوچولوي بامزه و شيرين زبون و خوش تيپ... پيشاپيش تولدت مبارك گلم ايشالله 300 ساله شي... ماماني بيشتر عكس بزار يه دل سير ببينيم روي ماهشو...
خاله ی آریسا
10 تیر 93 16:12
خوشگل خانوم پیشاپیش تولدت مبارک عزیزممم
نآشنآس
10 تیر 93 17:57
تولد مهتاب جون رو پیشاپیش تبریک میگم
مامان طاها و رها
10 تیر 93 18:33
تو چه قدر نازی خانومی
تبادل لينک
10 تیر 93 18:49
سلام من زياد به وبلاگت سر ميزنم مطالبت جالبه لطفا بيشتر مطلب بزار چون ميبينم براي وبلاگت زحمت ميکشي اينو هم بهت ميگم برو به اين سايتي که ادرسشو رو گزاشتم و ازش لينک بگير رايگان بازديدت زياد ميشه من گرفتم خوب بود ----------------
mahasa
10 تیر 93 20:32
خیلی نازی به ما هم سر بزن و نظر بده
نسیم( مامان پرنسس باران)
11 تیر 93 1:59
مهتاب جونم، عزیز خاله، تولدت مبارک باشه گلم....همیشه پاینده باشی....انشالله زیر سایه مامان و بابات عروس بشی گلم.عکساتم عالی بود13.ماشالا بزرگ شدی.دوستت دارم سه ساله ی شیرینم.
عاطفه
11 تیر 93 10:50
سورپرایز. سورپرایز برو خصوصی
عاطفه
11 تیر 93 10:51
خصوصی نشدگند زدم مریم
الهه
11 تیر 93 13:56
عاطف احیانا من تو مواد تشکیل دهنده سورپرایزت موجود نمیباشم که؟!
الهه
12 تیر 93 2:27
هوراااااا! سه ساله شدی! مبارکه! عزیزم! مامان سی ساله با مهتاب سه ساله چه شود؟!!! خیلی مبارکه. بوس برای هر دوی شما خانومای زیبا و متشخص
سحر
12 تیر 93 10:27
مهتاب جون تولدت مبارک. __000000___00000 _00000000?0000000 _0000000000000000 __00000000000000 ____00000000000 _______00000 _________0 ________*__000000___00000 _______*__00000000?0000000 ______*___0000000000000000 ______*____00000000000000 _______*_____00000000000 ________*_______00000 _________?________0 _000000___00000___* 00000000?0000000___* 0000000000000000____* _00000000000000_____* ___00000000000_____* ______00000_______* ________0________* ________*__000000___00000 _______*__00000000?0000000 ______*___0000000000000000 ______*____00000000000000 ______*______00000000000 _______*________00000 ________*_________0 _________*________* _________*_______* __________*______* ___________*____* ____________*___* _____________*__* ______________**
عاطفه
12 تیر 93 12:33
تولد تولد تولدت مباااااارک
عاطفه
12 تیر 93 12:34
الهه خانم ماده ی اصلی سورپرایز شما بودی
عاطفه
12 تیر 93 12:52
الهه خانم شما ماده ی اصلی سورپرایز بودی