نفس ما مهتابنفس ما مهتاب، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما مهتاب

مقدمت ترانه باران

1393/4/12 14:24
نویسنده : مامان مریم
335 بازدید
اشتراک گذاری

               

ساعت 12 روز 12 تیر ،لحظه ای که مبدا خوشبختی و نشاطمون شد.لحظه ای که صدای تو در گوش زندگیمونپیچید.لحظه ای که باور کردیم معجزه را ،لحظه ای که فهمیدم عشق بالاتر ازین نمیتواند باشد.

فرشته ام امروز حال عجیبی داشتم .صبح رنگ دیگه ای داشت ،خواب بودی و من دلم نیومد بیدارت کنم فقط نگاتکردم و خدا رو بابت وجودت شکر کردم.هنوز خواب بودی و من توی اتاق صورتی و پر از پروانه ات داشتم خاطرههای اونروز قشنگو مرور میکردم.ترس و نگرانیی که پر از امید بود..پر از تجربه ای ناشناخته ،پر از سوالهایی کهتو ذهنم مرور میشدن :"یعنی سالمه ؟چه شکلیه ؟ واقعا دارم بچه دار میشم ؟ " و منی که منتظر ورودت بودم و باتشخیص دکترت سریع به اتاق عمل منتقل شدم و هنوز پارچه ی سبز کربلا به مچ دستم بود و یه مفاتیح کوچولو کناردستم و یه نادعلی که میخواستم تو ساعتای انتظار و درد همراهم باشن..ولی باید عمل میشدم در خطر بودی ! اونقدرسریع اون اتفاقای بعدش افتاد که هیچی نفهمیدم .وصل کردن سوند ،پوشیدن گان ، تهوعای استرسی ، بی حسی وپارچه ی سبزی که حائل شده بود بین من و لحظه ی ورودت و البته صدای آواز پرسنل اتاق عمل که برای آروم کردنمجاده های شمال میخوندن ....! نیم تنه ای که انگار اصلا نبود و فشار به شکمی که نه ماه خونه ی امن تو بود وخاله ی عزیزت که کنارم بود و گفت: اومد تموم شد ...! و یه لحظه بعد صدای یه گریه که قشنگترین صدای زندگیم شد.و بعد تو ،تو بغل خاله اومدی بالای سرم ، سرخ و بی پناه و ناتوان با یه صورت که فقط گریه بود ... و من که ناخوداگاهگفتم ای جانم ....

امروز اما تو در کنارمی با یه صورت پر از لبخند ، پر از بالندگی پر از توانایی و من که برای ذره ذره ی اینخوشبختی دست به درگاه خدا برمیدارم.مهتابم ، سه ساله ام مقدمت پر از ترانه و پر از نور و پر از عاشقانه...

پسندها (4)

نظرات (15)

عمه زری جوووووووووووووون
12 تیر 93 15:34
به ب_______________________ه . . . تبریک میگ_________________م... 3 سال تو یه چشم به هم زدن گذشت. امیدورام 120 سال دیگه هم همینطور به خوشی بگذره و سایه ی مامان و بابای مهتاب رو سرش باشه ها اولین کامنت خودمم
مامان مریم
پاسخ
فدات بشم من عشقم... میبینی مثل برق گذشت..یادته روزی که اومدی اولین بار دیدنش...؟ ایشاله نی نیه ناز خودت و سلامتی و خوشبختیه روز افزونت
الهه
12 تیر 93 21:05
هزاران تبریک وشادباش. خدارو شکر زیر سایه مهر شما و پدرش سه ساله شده و انشالله خدا سالیان سال این جمع رو سالم و شاد و خوشبخت برای هم حفظ کنه. یه عالمه حرف دارم ولی نمیدونم چطوری بگم ولی حس این نوشته رو کاملا درک میکنم. چه میکنه باهات این عاشقی مامان مهتاب جان
مامان مریم
پاسخ
ممنونم الهه ی عزیزم... ممنونم از همه ی حسای خوبی که با خودت به این خونه میاری ممنون از دعای قشنگت براتون یه دنیا خوشبختی و سلامت آرزو میکنم
عاطفه
13 تیر 93 0:45
مبارکش باشه خیلی قشنگ بود آفرین
مامان مریم
پاسخ
ممنون خانوم به نوشته های شما که نمیرسه
عاطفه
13 تیر 93 0:46
زری تو کجاییی ؟ خوبی ؟
مامان آنیا
14 تیر 93 0:23
عزیزم عشق خاله تولدت مبارک انشاالله ۱۲۰ بشی و همیشه سالم و سلامت باشی مریم جون دوست مهربونم سالروز مادر شدنتو تبریک میگم و امیدوارم مهتاب عزیزم زیر سایه شما و همسر محترمتون سالیان سال خندون و سلامت باشه
مامان مریم
پاسخ
به به هانیه عزیزم ..دلم براتون یه ذره شده بود خانوم کجایی ؟ خیلی خیلی ممنونم که به یادمون بودی ..بوس برلی مهربونترین مامان دنیا و آنیای خوشگلش
الهه
14 تیر 93 2:09
درسته مهمون داشتید درسته خسته اید درسته تولدتون مبارک ولی ما زود زود پست تولد میخواهیم میبینی چه بی منطقند بعضی ها؟ اصلا درک ندارند! مهمونی تولد خودش گذشت خانوم خوشگلا؟ ما که کلی از راه دور برات تولد مبارک خوندیم عسل خاله
مامان مریم
پاسخ
درسته شما خانومی درسته ما ارادت داریم درسته امرتون مطاعه ولی باور کن دیروز خیلی خسته بودم اینم پست تولدانه تقدیم شما و آدرینای نازم
منصوره
14 تیر 93 9:29
عزیزم تولدت مبارک ما منتظر عکسای گل دخترمون هستیم
مامان مریم
پاسخ
ممنون منصوره جان حتما عزیزم خیلی زود... گلسای خوشگلمو ببوس
دایی رضا
14 تیر 93 11:38
دای جون تولدت سه سالگیت مبارک !چه کیک قشنگی! انشاءا... که صدسال زنده باشی.
مامان مریم
پاسخ
مرسی دایی عزیزم...سلامت باشین..میبوسمتون
مامی مهتا
14 تیر 93 11:59
عزییییییییزم .... اشکم و درآوردی که ... الان که دارم مینویسم دارم اشک میریزم ...نمیدونم چرا هروقت یاد این لحظه های ناب میوفتم بی اختیار اشک از چشمهام سرازیر میشه ... شب و روزتون مهتـــــابـــــــــی .... ایشالله که همیشه تنتون سالم و لبتون پر از لبخند باشه و قلبتون به هوای هم بتپه در پناه خدای متعال در کنارهم باشید ...بی نهایت دوستتون دارم و این روز قشنگ و بهتون تبریک میگم ...هزار تا بوس برای مهتاب نازم و مامان مریم مهربونش
مامان مریم
پاسخ
الهی من فدای فهمیه ی مهربون و دل نازکم بشم..که اینقدر حس منو درک میکنه..همینطوره خاطره ی اونروز برای هممون پر از اشک شادیه برای شما و مهتای نازتونم بهترینها رو میخوام
نیکــو
14 تیر 93 16:46
وااای مهتاب نازم تبریییک میگم گلم مباااارکهههصد ساله بشی نازم. مریم عزیزم مثل همیشه از نوشته های پر از عشق واحساست لذت بردم
مامان مریم
پاسخ
ممنون عزیز دلم نیکوی مهربونم... ایشاله کسرای خوشگلمم صدوبیست ساله شه میبوسمتون
رضوان
14 تیر 93 17:49
تولددددددددددددددددت مبااااااااااااااااااااااااااااااااااررررررررررررررررک مهتاب نازنینمممممممممممم ... ایشالا تولد 120 سالگیت عزیییییییییییییییزززززززززززممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
مامان مریم
پاسخ
ممنونم رضوان عزیزم میبوسمت و یه عالمه آرزوی خوب برات دارم
مامان باران
16 تیر 93 12:43
عزیزِ دلم گل قشنگم تولدت مبارک قربونَت برم عزیزم که یکسال بزرگتر شدی و خانومتر از خدا میخوام همیشه روز تولدت یکی از بهترین روزِای زندگیت باشه و بهتریین روزا رو کنار مامان و بابای مهربونت بگذرونی .
مامان باران
16 تیر 93 12:47
مریم نازنینم برای سطر سطر نوشته های قشنگت و توصیف ناپذیرت نمیدونم چی باید بگم ، اما اینو از صمیم قلب می گم عاشقِ نوشته هاتم ، نوشته های که از دل بلند میشه و انقدر دلنشینه
مامان نرگس
5 مرداد 93 9:48
عزیزم تولدت مبارک میدونم خیلی وقته گذشته...قبلا اومدم ولی نتونستم نظر بذارم ولی تولدت مبارک عسلم متن زیبا بود مریم جان و لحظه زیبایی تولد مهتاب جون که میدونم سالها برات تازگی خواهد داشت
Mehran
2 شهریور 93 22:07
khhhh are ras migin vali eshkal nadare asl tafahome