نفس ما مهتابنفس ما مهتاب، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما مهتاب

اولویت های زندگی....

1393/12/6 17:02
نویسنده : مامان مریم
1,046 بازدید
اشتراک گذاری

  نمای اول:

ساعت ده صبحه،دخترت با چشمای پف کرده از اتاق میاد بیرون و میپره بغلت و میگه آخ جون مامانی تو هستی نرفتی سر کار ؟! بغلش میکنیو میگی عزززیزم ساعت یک میرم ! خودشو بیشتر میچسبونه بهت و میگه نرو خواهش میکنم ،توام غرق بوسه اش میکنی و دلت میخواد تا ابد بغلش باشی ولی قبل رفتن به اداره یه کوه کار داری ! میپری آشپزخونه و مدام به دختر کوچولوت که مثل پروانه دوروبرت میچرخه نق میزنی که مامان دیرم شد ول کن دیگه !! 

نمای دوم :

دوستات دارن توی وایبر پیغام میدن ، درددل میکنن ،جوک میگن ، راجبه خرید عید و برنامه هاش سوال میکنن ،توام با وجود همه ی کارات تند و تند میخونی و جواب میدی و باز میری سراغه غذای روی گاز یا ظرفای نشسته ...! بحث گل گرفته و این وسط دخترت همش میگه مامان یه لحظه بیا تو اتاقم ! مامان بهم آب میدی ! مامان برام کارتون میذاری ! مامان جیش دارم ! مامان میای برام نقاشی بکشی ؟! یه لحظه از کوره در میریو میگی واااای مامان کچلم کردی چه خبرته ؟! نمیبینی چقد کار دارم ؟ اگه گذاشتی یه دیقه تو حال خودم باشم !

نمای سوم :

عصر شیفت بودی و ساعت 8 رسیدی خونه ..روی مبل نشستی و با جدیت سریال مورد علاقه تو میبینی با شوهرت ..دخترت که چند ساعت ازت دور بوده و حالا تو رو پیدا کرده همش از سروکولت بالا میره و برات حرف میزنه و به هر طریقی میخواد حواستو متوجه خودش کنه ..توام کلافه میگی مامان چقد حرف میزنی اگه گذاشتی یه کلمه از سریالو بفهمم..

نمای چهارم :

وقته خوابه ، دختر کوچولوت که از صب تو خونه بوده و همه ی انرژیاش تو وجود کوچولوش جا مونده هر کاری میکنه که نخوابه ، مامان جیش دارم ! مامان مسواک نزدم ! مامان جوجومو میخوام ! مامان لاکی ام میخوام ! آب میخوام ! مامان میشه بغل تو بخوام ؟ بله مامان فقط بخواب ! مامان دستتو میشه بگیرم ! بیا مامان جان اذیت نکن دیگه بخواب ! در حالیکه دستتو گرفته :مامان خیلی دوست دارم ! باشه عزیزم منم دوست دارم حالا بخواب ! بذار  بوست کنم ! ای واااای بخواب دیگه دخترم !!!!

نمای پنجم :

چشاتو میبندی و دیگه جواب سوالای پشت سر همشو نمیدی تا بخوابه ...ده دیقه بعد چشاتو باز میکنی تا ببینی بالاخره خوابید یا نه ؟ که چشت میوفته به دو تا چشم تیله ایه سیاه که ذل زدن به چشای بسته ی تو و تو سکوت و تاریکیه خونه دارن عاشقونه نگات میکنن ! اشک میدوئه تو چشات ! ولی لبخند میزنیو توام ذل میزنی بهشون ..دستشو محکم تو دستت فشار میدیو میبری میذاریش رو قلبت و خدارو برای داشتنش هزار بار شکر میکنی ! چشای خوشگلش گرم میشه و آروم میخوابه ! اونوقته که سر تا پاشو غرق بوسه میکنیو اشک میریزی !

چقدرررر براش کم گذاشتی ،چقدر همه چیو تو اولویت گذاشتی الا فرزندت و احساساتش ،چقدر شکستنی و نیازمند عشقند و تو همیشه درگیر ، چقدر تنهان !! چقدر خودخواهیم ! چقدر ....

خدایا همونطور که بهمون لیاقت داشتن همچین فرشته هایی رو دادی لیاقت بده از وجودشون لذت ببریم ! لیاقت بده بفهمیم اولویت های زندگیمون چیان ! کمک کن شرمنده ی تو و فرشته های نازنینت نشیم !                                                                         

پسندها (2)

نظرات (11)

عاطفه
7 اسفند 93 10:30
الهی بگردم ! عزیزمین مریم گلی و مهتاب دردونه اش. اشک به چشمای ما هم اومد با تجسم اون دو چشمای تیله ای غرق در عشق تو اون تاریکی و سکوت شب . الهی همیشه سایه ات بر سرش باشه و خونه ات همیشه گرم از وجود مهربونش و شاد از صدای خنده های باشه. اینی که گفتی حال زندگی خیلی از ماهاست ! طفلک فرشته های کوچولو ... خدایا بینش و توانایی عظیمی ازت میخوایم . دست همه ی مادرا رو واسه اانتخاب بهترین مسیر بگیر. مریمی ممنوتم به خاطر پست قشنگ و تلنگر به جات.
مامان مریم
پاسخ
قربونت برم که حرفمو فهمیدی،وجود دوستایی که آدمو میفهمن نعمت بزرگیه ،خدا ایشالا بهمون لیاقت بده بیشتر و بهتر درک کنیم،ممنون از دعای قشنگت عززیزم
✿فاطمه✿(مامان محیا)⚛
7 اسفند 93 20:44
وااای این سناریو چقدر آشنا بود!! خیلی خوبه ک دوتا چشمای نازشو دیدی و با محبتت سیرابشون کردی و اجازه دادی آروم بخوابه دو-سه هفته ی پیش وقتی بعد از کارای خونه نشسم ک پیامای واتساپمو بخونم محیام اومدم سراغمو و گوشیو ازم دور کرد و با ناراحتی گفت:الو نـــــــــه!!یه لحظه ب خودم اومدم ....چقدر این یک ربع چک کردنام در طول روز تکرار میشن؟چند روزه واتساپ و وایبر دارم؟بیشتر از یه ساله دارم پیام میخونم و هیچ سودی واسم نداشته...فک کردم حق محیا و حق استراحت خودمو پای گوشیم هدر دادم....بجز اینستاگرام همه ی برنامه هارو حذف کردم.واقعا بعد از اون حس میکنم آرامش و حوصلم بیشتر شده
مامان مریم
پاسخ
میبینی فاطمه جان ؟ بهترین لحظه های عمر خودمون و شیرین ترین دوران بچه هامونو با این تکنولوژیه لعنتی داریم خراب میکنیم..کاش همه مثل تو متوجه بشیم و براش یه راه حلی پیدا کنیم..بهترین کارو کردی بهت تبریک میگم ..
مامی مهتا
9 اسفند 93 15:37
چقدر قشنگ نوشته مریم بانو ... مثل همیشه عالی ... چشمها رو خوب گفتی ... چه کار که نمیکنن این چشمها ... تا تو نگاه میکنی کار من آه کردنست ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن ست
مامان نرگس
11 اسفند 93 16:12
خیلی عالی نوشتی مریم جونم... حرفی که از دل بربیاد به دل هم میشینه و اشک منو دراورد چشای تیله ای سیاه......تشبیه خیلی زیبایی بود...قربون این چشما بشم یکی که خیلی دوستم داره بهم میگفت اولویت زندگیت بچه ات باشه و بهش بها بده تا دیگرانم بهش بها بدن، میگفت ما نکردیم و الان پشیمونیم اما شما اولویتتون بچه ها باشه کاش بتونیم که اولویت زندگیمونو بشناسیم و بهش وفادار بمونیم ممنون مریم جون تجربه خوبی بود... سعی میکنم به کار ببندمش و وقتی فروزان منو میخواد همه دنیامو بذارم کنار
مامان نرگس
11 اسفند 93 16:13
عکس مهتاب خیلی قشنگه..........هزارماشاله
مامان رادمهر
16 اسفند 93 10:07
دوباره يه پست قشنگ ديگه مريم جون بابت يادآوري بموقعت ممنون خيلي بش نياز داشتم
مامان باران
20 اسفند 93 8:44
مریم جوووونم بدون اغراق بگم چندین بار مطلبتو خوندم هر بار که سطر اول رو به آخر رسوندم بی اختیار اشکام سرازیر شد تا اون دو تا چشمای سیاه ، عزیزم هیچ چیزی نباید بین و ما و فرشته هامون قرار بگیره هیچ چیزی ، خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم خیلی قربون مهتاب نازنینم بشم که چقدر معصومیت کودکانشو تو این عکس به رخ کشیده ..... خدای مهربوووووونم خودت مراقب فرشته هامون باش
زرین
23 اسفند 93 11:13
آخی.منم همیشه ناراحتم واسه این موضوع.پسرم یه وقتایی میاد تو اتاقم و هی میگه مامان صدام زدی یا حالت خوبه.اولش عصبانی میشم اما بعد میفهمم مشکل چیه میگم عزیزم تنهایی رو دوست نداری؟بیا یه ذره همدیگه رو بغل کنیم.
خاله ی آریسا
26 اسفند 93 10:29
سال 94 پیشاپیش مبارک باشه دوست نازم همیشه سبز باشید میبوسمت یه عالمه
مامان سمیه
24 فروردین 94 12:11
سلام عزیز دلم چقدر دلم براتون تنگ شده بود چه خوب گفتی نازنینم منم این روزها رو دارم یه وفتایی دلم می خواد هر چیز برقی تو خونه دارم بریزم دور عاشقتونم سعی می کنم بیشتر بیام
ĸoѕαr
27 فروردین 94 17:02
___♥♥♥ __♥♥_♥♥ _♥♥___♥♥ _♥♥___♥♥_________♥♥♥♥ _♥♥___♥♥_______♥♥___♥♥♥♥ _♥♥__♥♥_______♥___♥♥___♥♥ __♥♥__♥______♥__♥♥__♥♥♥__♥♥ ___♥♥__♥____♥__♥♥_____♥♥__♥ ____♥♥_♥♥__♥♥_♥♥________♥♥ ____♥♥___♥♥__♥♥ ___♥___________♥ __♥_____________♥ _♥_____♥___♥____♥ _♥___///___@__\\__♥ _♥___\\\______///__♥ ___♥______W____♥ _____♥♥_____♥♥ _______♥♥♥♥♥ سلام وب شماعالیه من وقتی عکس کودک شمارو میبینم فکر میکنم اجی وبرادر خودمه راستی به وب منم بیایید واگه موافق بودیید تبادل لینک هم بکنیم مرسی