همه چی آرومه !
حال و هوای پاییز حسابی تنبلم کرده..یه حسی دارم که دست و دلم به هیچ کاری نمیره حتی وبلاگ گردی که کار هر روزم بود ...یه حسی که دوست دارم بشینم یه جایی و فقط فک کنم و به یه جا خیره شم ! یا همش با یه دوست حرف بزنم !! یه همش بشینم روی کاناپه و نسکافه بخورم و آهنگ گوش کنم !! هر چند وسط همه ی این حسا ، یه وروجک وروره جادو هست که نذاره بری تو عوالم خودت ...
این روزای ما همه چی آرومه ..اداره ،خونه ، ناهار و شام و خواب ...!! بعضی وقتا روزمرگی آدمو دلتنگ میکنه..! همه چی خوبه ها ولی انگار دلت یه چیز دیگه میخواد...یا چطور بگم اصلا دلت هیچی نمیخواد! با خودت میگی داشتن اونم تکراری میشه بعدش چی ؟! چه جوریه که آدم همش در جستجوی چیزایه که نداره و وقتی هم بهشون میرسه ازشون دلزده میشه و دنبال چیزای دیگه اس ؟! آخر اینهمه خواستنها و رسیدنها چیه ؟!
دختر قشنگم ببخش مامانو که بعضی وقتا این شکلی میشه..وبلاگت یک ساله شد! ولی اینو بدون تو و نوشتن از تو ،حرفها و خنده هات ، هیچوقت برای من تکراری نمیشه..
از همه ی دوستای خوبم که کامنتای پر محبتشون هنوز بی جواب مونده عذر میخوام وقول میدم جبران کنم .دوستون داریم.
این کلاه کوچولو رو میبینی پر پریه ؟ اول تابستون گرفتم ولی به دی ازش میترسیدی که اگه میدیدیش گریه میکردی ..بالاخره راضیت کردم بزنی به موهات
یه کوهنوردیه پاییزیه سه نفره ...چند روزی اینجا حسابی سرد شده بود تا این حد ...
خوشمزه نوشت: به لاله ی گوش میگی " کشکوزک " (کفشدوزک ) !!