نفس ما مهتابنفس ما مهتاب، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما مهتاب

روزهای کودکی...

1392/5/31 9:10
نویسنده : مامان مریم
822 بازدید
اشتراک گذاری

مرداد ماه سومین سال زندگیت تمام شد...31 مرداد خاطره ی خوب هم خونه شدن من وباباست...سالگرد ازدواجمون...افتخار میکنم به ازدواجی که ثمره ای چون تو را به ما بخشید...و باز هم خدا را بخاطر این روزها و سالها که پر از شادی و تلخی و البته پر از تجربه برای بهتر شدن بود شاکریم...

عزیزکم ازدواج آن چیزی که در قصه ها میخوانی نیست...عشق یک چیز است و زندگی چیز دیگر...اهل شعار نیستم...میخواهم با چشم باز به زندگی نگاه کنی...مثل ما نباشی ..فکر میکردیم وقتی لباس سفید عروسی را بپوشیم و دست یک مرد را بگیریم دیگر همه چی تمام است ..اسب مراد میتازد و هر چه آرزو داشته ایم یکی یکی برآورده میشود...میشود نمی گویم نه..ولی صبر میخواهد، گذشت میخواهد، همدلی میخواهد و درک....باید الفبای زندگی با همسر را بیاموزی...فیلمها و قصه ها را بیخیال شو...زندگی قطاری است که خود آنرا باید بسوی خوشبختیت برانی...باید بیاموزی رسم راندن این قطار را....

همسرم ،همسفر صبور و مهربانم بابت همه ی گذشت هایی که برای زندگیمان کردی و برای امنیت و آرامشی که در پناه مردانگیت بر این خانه حکفرماست دستان گرمت را میبوسم...

روزهای کودکیت در ادامه....

یه روز قشنگ با یه عالمه هم بازی دوس داشتنی....پارک رنگی !(پارک بانوان)

انیسه عزیز خاله که مثل یه مادر مواظب مهتاب بود و من خیالم تخت تخت....

هر چی خواهش میکردیم بیخیال جوجو نمیشد که نمیشد...

بابا اداره بود که پشت تلفن بهش گفتی بستنی میخوای ...رفتیم آب بازی و هنوز در نیومده بابا تو ساعت اداری، با یک بستنی خوشمزه اومد خونه....خدا شانس بده...

آرزوم این بود که موهات بیفته رو شونه هات....یه کم به آرزوم رسیدم...

اینم آن شرلیه خودم...

جوجو همچنان سوگلیه  خانوم کوچولوئه....

اینقد گشتم تا بالاخره اینا رو واسه اتاقت پیدا کردم...خیلی دوسشون دارم...

پست بدون عکس هنری که مزه نداره که...

 پی نوشت: جدیدا باب اسفنجی که میبینی میخندی...مخصوصا به کارای پاتریک...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (48)

مامان رادمهر
31 مرداد 92 1:32
قربونش بشم من عروسک نازمو-ایشالله که سوگولی خانوم بختش بلند باشه و یه آدم لایق خوشبختش کنه
خاله مریم جون به شما و همسریم تبریک میگیم ایشالله که سال های سال با هم خوب و خوش زندگی کنین
تبریک


ممنون عزیزم...دعای شما خاله های مهربون دلگرمیه منه...ایشاله که همه ی کوچولوهامون خوشبخت باشن...برای شما هم بهترینها رو میخوام برای جیگرم
عمو مسنن و عمه زری
31 مرداد 92 1:33
اول؟؟؟


وای عجبا
فقط با یه دیقه اختلاف دوم شدینا!!
مامان رادمهر
31 مرداد 92 1:41
راستی قالب نو مبارک-خیلی خوشگله
ببخشید یه سوال
تا حالا از نانی مانی خرید کردین؟اگه کردین ازش راضیین؟


مرسی عزیزم چشات خوشگله
حقیقتش دوس دارما ولی هیچوقت نتونستم تو خرید لباس ریسک کنم...میترسم وقتی از نزدیک ببینمش بخوره تو ذوقم..
عمو مسنن
31 مرداد 92 1:44
چه جالب!!!
انگار همین دیروز بود...
هه ته یو مصطفی
آره مهتاب جان
واقعا همینجوریه که مامانت میگه!!!
زندگی اونقدر راحت نیس که تنها با یک گاز زدن بشه اونو خورد و گفت زندگی سیبی ست !!!
زندگی با زن زندگی میشه !!!
با مرد بدون زن شاید میشد مردگی!!!

تو در آینده انشاالله یک کدبانو میشی
همیشه یادت باشه که تو زن باشی و بذاری که همسرت یک مرد باشه!!!

مرداد !!!
به قول حسین پناهی که میگه :
ما مدیونیم به کسانی که صادقانه از ما پرسیدن امروز چندم مرداد است ؟!!!
ولی ما جواب ندادیم!!!

گیسوهای عالی مستدام
بابا و مامانت خوشبخت تر
و همه ی عزیزامون سلامت
دوست دارم
اینم یه بوس نرم و لطیف!!!





واقعا درست میگین همین دیروز بود انگار..!
در ضمن :" هه ته شو مصطفی " وای که چقد این جمله خاطره شد...ممنون از یادآوریش
خوشحالم که مهتاب عمو و عمه ی به این خوبی داره..مطوئنم در آینده هم میتونه رو کمک شما حساب کنه..
نصیحت خیلی قشنگی بود..."همیشه یادت باشه که تو زن باشی و بذاری که همسرت یک مرد باشه!!"
حتما براش مینویسم تا از شما یادگار داشته باشه...

حسین پناهی ....
ممنون عمو برای شما هم یه دنیا خوشبختی آرزو میکنیم..
عمه زری
31 مرداد 92 8:38
وقت ندارم کامل بخونم
مسنن واسم یه چیزایی گفت درمورد موضوع پست جدیدت. الانم فقط وقت کردم عسکاشو ببینم
خیلی قَشْنَگ بودن . مخصوصا اون که موهاش رو شونه هاشه و این هنریه
فعلا بای



من قربون وقتت بشم در بست
مرسی عزیزم چشات قشنگن ...ای جووونم منم اونا رو دسشون دارم...تفاهم در حد ...
عمه زری مهتاب جون
31 مرداد 92 8:40
راستی سالگرد ازدواج تون مبارک
انشالله تا ابد خوش و خرم کنار هم باشین و مهتاب جون هم زیر سایه ی شما پله های ترقی رو طی کنه



مرسی جیگرم
جات خیلی خالی بود تو عروسیمون
شما هم همینطور عزیزم در کنار ..(اسمشو لو نمیدم ) عسل خوردنیه آینده ..
عمه زری
31 مرداد 92 8:41
عکس اولِ بسم الله شم خِعلی نازه



خودتوم خعلی نازی
مامان موژان جون
31 مرداد 92 11:00
ای جانم چه عروسکی این جوجو هوممممممممممممممممممم بخورمش


نه خاله نخورش...مهتاب روش خیلی حساسه ها...بعضی وقتا که میگیم بخورم جوجو رو با عصبانیت میگه "زشته! تف کن "!!!
متین
31 مرداد 92 13:44
سلام عزیزم
خوبی خانم
مهتاب جون مثل همیشه زیبا روی و ناز ه
خیلی براش زیبا نوشتی مادر مهربون
امیدوارم همیشه در کنار هم از زندگی لذت ببرید
ببوسش

اهنگ وبت هم خیلی خیلی زیباست


قربونت برم عزیزم
امیدوارم بتونیم زندگی کردن رو یادشون بدیم..
همچنین شما در کنار فربد عزیزم تقدیم شما
مامی مهتا
31 مرداد 92 16:45
سالگرد ازدواجتون مبارک مریم بانو..
یه عالمه بوووس برای مهتاب خانوم ناز


ممنون فهیمه ی عزیز من...
حضور همیشگیت پر از دلگرمیه..میبوسمتون
مهتاب جون
31 مرداد 92 18:02
دختر به این خوش عکسی ما که ندیدیم تا حالا :-)
خیلی نازه مهتاب جون ،لپاشو گاز بگیریم دردش که نمیاد
خوانواده آنه

شما لطف دارین عمو جون
هر جور راحتین ولی سر نی نیه خودتون تلافی میکنیم..
ای جوون آنه که خونواده نداشت
مهتاب جون
31 مرداد 92 18:39
قالب هر روز داره قشنگتر میشه یهو فردا میای میبینی همش گل گل قرمز آبی شده دست مامان مهتاب درد نکنه با این همه حوصله

عالی شده


...خوبه دیگه ولی آره منتظر تغییرات باشین ولی گلا رو قول نمیدم ..ممنون از نظرات سازنده تون
مامان بابای الیسا
31 مرداد 92 18:59
عزیز دلم مریم گلم دوست خوبم سالگرد ازدواجتون مبارک و امیدوارم همیشه در کنار هم سلامت و شاد زندگی کنید ای جونم تو خودت جوجه هستی خاله اونم از نوع طلاییش قربونت برم اون آینه ها هم خیلی قشنگه مبارکت باشه خاله ای جانم با موهای نازت عزیزم مامانی هنرمند چه عکس قشنگی شد


ممنون الهام عزیزم برای شما هم بهترینها رو آرزو میکنم...چشات قشنگ میبینه عزیزم...ببوس الیسای قشنگ منو
ویدا
1 شهریور 92 1:53
خدایا اجازه هست ناصبوری کنم؟
به بزرگیت قسم از صبوری خسته ام...
از فریادهایی که در گلویم خفه ماند و می ماند،
از اشک هایی که شب ها تنها بالشم و تو شاهد آن هستید
و از حرف هایی که زنده به گور گشت در گورستان دلم
آسان نیست در پس خنده های مصنوعی گریه های دلت را در بی پناهیت در پشت هزاران دروغ پنهان کنی
آرزوی پرواز دارم
اجابت کن...



لایک
عاطفه
1 شهریور 92 10:27
هوراااااااااا همخونه شدنتون و عشقههههه ! عکس هنری و عشقه ! موی تا شونه رو عشقه ! جوجو جون مامان و که مهتاب خوشگام ولش نمیکنه عشقه ! عشقولانه ی بابا واسه بستنی و عشقه ! خودت و وبلاگت و زودتر آپ کردنت و عشقه !


بابا چه عژق عژقی را انداختی ..یه وقت گشت ارشادو نکشونی اینجا...خودتو پادشاتو عژقه جیگر
مبينا
2 شهریور 92 9:12
چه وب قشنگي
خوشحال ميشم به وب منم سر بزنيد


چشم حتما عزیزم
مبينا
2 شهریور 92 9:18
خيلي ناااااازه
چه عكس متفاوت و خوشگلي انداختيد اول
چرا اينقدر دير اژ ميشيد


چشاتون نازه خاله جوون
مرسی از تعریفت
جدی؟
مامان موژان جون
2 شهریور 92 11:56
عزیزم منظورم دخملی ناناز رو بخورممممممممممممممممممممممم


الهی همش تقصیر این جوجوئه همه ی حواسمونو پرت کرده..
قربون شما برم من
متین
2 شهریور 92 18:33
سلام مریم جون
ممنون عزیزم که سر میزنی
خودم هم موافقم که ادم سخت نگیره چون واقعا وقت این کارا رو ندارم
خودم مخصوصا این تم رو انتخاب کردم که مقید رنگ خاصی نباشم
مرسی بازم
مهتاب جون و ببوس

خواهش می کنم عزیزم..
دقیقا فقط خوش باشین و لذت ببرین
امیدوارم عالی باشه برای فربد خوشگلم
متین
2 شهریور 92 18:36
از اونجایی که قالب هامون مثل همه میشه بگی عزیزم چطور عکس مهتاب و گذاشتی ؟
خودت گذاشتی یا سفارشه
چطور عرض پست ها رو زیاد کردی
اخه ما سوادمون قد نمیده فقط تونستم عکسهارو شفاف کنم
ممنون میشم


میام وبلاگت عزیزم...
متین
2 شهریور 92 18:37
سالگرد اذدواجتون هم مبارکعشقتان پایدار


ممنون عزیزم...عشق شما هم پایدار
من
3 شهریور 92 16:28
سلام دوست عزیزم خوشحال می شم به وب من هم سر بزنی.
مامان مرضیه
3 شهریور 92 18:00
به به مامان مریم عزیز قالب جدید مبارک چه خوشگل شده
برای شما و خانواده عزیزتان بهترین ها را آرزو میکنم. امیدوارم که در کنار هم خوش باشین
واسه مهتاب دوست داشتنی خودم


مرسی مرضیه جوونم..قربونت برم..چشات قشنگه
ما هم برای شما در کنار پارسای عزیزم واسه خاله و پسرش
maman taraneh
3 شهریور 92 20:57
مریم جونم شما هم یه مهتاب درخشان دارید که من از دیدنش لذت بردم عزیزم
باعث خوشحالیه منه با هم در ارتباط باشیم عزیزم


مرسی عزیزم از تعریفت لطف داری برای منم سعادت بزرگیه
خاله ی آریسا
4 شهریور 92 11:42
دختر عزیز باباشه دیگه ، معلومه هرچی بخواد همون میشه
موهاشم که بلند شده و حسابی ناناز شدی عزیزم البته ناناز تر


میبینی خاله هوو آوردیم واسه خودمون
چشاتون نازه ایشاله موهای آریسا
رضوان
4 شهریور 92 19:16
سلااااااااااااااااااااااااام ب مامان مریم عزیزم



همین الان ک رفتم کامنتای پست قبلی رو بخونم خیلی تعجب کردم

اخه اون کامنتی ک نوشته قابل توجه رضوان از طرف عمو مسنن من نبودماااااااااا

یعنی ی رضوان دیگه هم هست ؟

راستی سالگرد ازدواجتون مبااااااااااااااااااااااااااااااارک







نه خودتی عزیزم ...اومدم وبت توضیح دادم..
ویدا
5 شهریور 92 11:21
سلام
ببخشید مامانی مهتاب جونم از اینکه دیر سر زدم
انشاالله سالیان سال درکنار هم خوش باشید
و موفقیت های مهتاب جونمو ببینید


خواهش می کنم خاله جوونم شما خوب و خوش باش ما همیشه حضورتونو در کنارمون احساس می کنیم..ممنون
ویدا
5 شهریور 92 11:24
الهی قربون اون عکس آخریت برم
چه قدر معصوم افتادی تو عکس
دلم ضعف رفت برات


من قربون این دل مهربونت بشم ویدا جووون
دایی آخری
5 شهریور 92 15:48
تم جدید مبارک
طراحی جدید مبارک
آهنگ جدید ...
چقده متحول شده اینچا خبریه ؟


ووووای کامنت دایی آخری مبارک
چه عجب ؟! خوب منم بعد n سال بیام وبلاگ به نظرم همه چی متحول شده
مرسی داداشی نه چه خبری؟ جز یه مامان بیکار عاشق
مامان امیرناز
5 شهریور 92 23:15
سلام عزیزم سالگرد ازدواجتون مبارک عشقتون مستدام ایشالا شاهزاده این خانوم کوچولو ارامش و براش بیاره عاشق موهای بافته اش شدم دلم یه دختر می خواد با موهای بافته


مرسی عزیزم..ایشالا برای همه ی کوچولوها همینطور باشه...ای جووونم منم یه پسر میخوام به خوش تیپیه امیرناز
سارا مامانی شیدا
6 شهریور 92 10:46
دوست خوبم سالگرد عروسیتون مبارک امیدوارم سالهای سال در کنار هم با آرامش و خوشی زندگی کنید و از بودن کنار هم لذت ببرید
متنی که اول مطلب نوشتی خیلی قشنگ بود دوستم امیدوارم که مهتاب جونم قدر مامان مهربونش رو بدونه
عکسای عروسک خانم خیلی ناز شده هزار ماشااله


ممنون سارای عزیزم...همینطور شماقربونت برم امیدوارم بچه هامون جور دیگه ای نگاه کنن و شاد زندگی کنن برای شیدای خوشگلم
ویدا
6 شهریور 92 21:48
سلام نه گلم شما دوست ویژه ای
خصوصی برات میزارم
نه خانمی متولد دی ماه ام
زمستون
مهتاب جونم خوبه؟
یه بوس از طرف من اون صورت ماهشو بکن


ممنون عزیز دلم..
چون با احساسی پرسیدم...
ممنو ن بخاطر رمز و جوابت...
مهتابم شما رو میبوسه...
مامان هدیه
7 شهریور 92 11:08
مامانی سالگرد ازدواجتون مبارک البته با تاخیر
ماشالله مهتاب جونم روز به روز خوشگلتر و خانوم تر میشه خدا خوشبختش کنه ایششششششششششششششششاللللللللللللللللللللللللللا


ممنون دوست عزیزم...
چشاتون خوشگله عزیزم..همینطور هدیه ی خوشگل من
ژاله مامان آیدا
7 شهریور 92 17:35
چه متن قشنگی واقعا که زندگی تو قصه ها یه چیز دیگست . روی ماه مهتاب رو از طرف من ببوس انشااله 120ساله شه


امیدوارم روزی مثل قصه ها بشه..شاید بتونیم با تغییر فکر بچه هامون اینکارو بکنیم...ممنون عزیزم..آیدای قشنگمو ببوس..
مجید
8 شهریور 92 13:02
از قول من به نفست مهتاب بگو
دیر یا زود، زمانی میرسد که عشق را تجربه خواهی کرد. زمانش را نمیدانم. مکانش را هم نمیدانم٫ چرا که عاشق شدن، زمان و مکان مشخصی ندارد. اما ناگهان این حس را با یکی از ضربان های قلبت لمس خواهی کرد و آن لحظه، تمام داراییهای مادی و معنویت را پیش رو خواهی گذاشت تا ببینی آیا میتوانند برای کسی که روبرویت نشسته است، کافی باشد؟
بهش بگو
یادش باشه که در عشق واقعی، طرف مقابل تو بیش از شور و شوق، بیش از اتاق های تاریک و شمع های روشن، و پیش از شام در رستوران های مجلل، دوست دارد که برای تو «دومین» نباشد…
*
نگو بچه اس، سنگینه براش.
از همین حالا در گوشش عشق رو زمزمه کن
من هم براش دعا می کنم.



به دعاتون ایمان دارم...
به عشق هم ایمان دارم...
خوشحالم که بالاخره کامنت گذاشتین...
من که از قدرتی که توش بود میخکوب شدم...
کاملا میفهمم و امیدوارم برای همه اون لحظه و اون مکان اتفاق بیفته..
حتما...
عاطفه
8 شهریور 92 21:57
کجایید ؟


ممنون که دنبالمون میگردی...
هستیم بسیار درگیر یک تحول..
فاطمه باقری
8 شهریور 92 23:30
سلام عزیزم
چقدر بزرگ شده مهتاب جون
چه مامان با سلیقه ای هم داره
انشااله همیشه شاد و خوش باشید


سلام فاطمه جووون
نمیدونی چقدر ذوق کردم از دیدن کامنتات..ممنون که بالاخره کامنت گذاشتین...خیلی دلمون براتون تنگ شده..
شما همیشه لطف دارین به ما...
عمو و زن عمو رو ببوسین
♥ نیم وجبی ♥
9 شهریور 92 1:01
دوستم سالگرد ازدواجتون مبارک باشه
چه عکسهای قشنگی از عسلی خانوم گرفتی ای جوونم
راستی ما آپیم با جدیدترین عکسهای نیم وجبی
خواستی سر بزن دوستم


ممنون عزیزم...
مثل همیشه چشات قشنگه...
چشم با کمال میل اومدیم
میم مثه محیا
9 شهریور 92 10:49
مبارک باشه:قالب نو،تولد سوگلی،سالگرد ازدواج .و....
خوشم میاد مهتاب گلی همیشه خوش تیپه هاااا
این ژست عروسک ب دستیش خیلی خیلی نازه

مهتاب خاله...قدر مامانیو بدون ک اینقده ناز بات حرف میزنه،حرفای بزرگو اینقدر شیرین میگه



قربونت برم عزیزم...
چشاتون خوش تیپ میبینه خانوم..
..مهتاب جونم قدر این خاله اتم بدون خیلی ماهه
رضوان
9 شهریور 92 18:25
کجایین پس مامان مریم و مهتاب جونی


همینجاییم بخدا...فردا آپ میکنیم...
مامان ٣تادخمل
11 شهریور 92 9:51
به وب منم يه سر بزن البته اگه دوست داشتى



حتما عزیزم
sima
12 شهریور 92 7:53
عزیزممممممممممممممم خیلی ناز بود بخصوص عکس نازش با جوجو


قربونت برم عزیزم...برای هلیا خانوم خوشگلم
شیدا مامان الینا
12 شهریور 92 16:11
سالگرد عشق آسمونیتون مبارک ای جونم با این عکسهای قشنگت مهتاب خاله مریم جون میبینی تا دخمل ها امر میکنند بابا ها چطور مطیع اوامر هستند .مهتاب هم مدافع سفت و سخت بابایی هست ؟ ما که جرات نداریم به بابایی الینا با لا تر از گل بگیم
مامان ندا
13 شهریور 92 12:23
سالگرد ازدواجتون مبارک عزیزم خدا این شطون بلارو براتون حفظ کنه
samaneh
16 شهریور 92 13:35
وااااااای خدای من!قربون آنشرلی خودم برم!


مرسی عزیزم خدا نکنه
دایی رضا
17 شهریور 92 9:14
قربون دم بیده دایی برم . انشائا... همیشه خوب و خوشحال باشی.


مرسی دایی جووونم برای مائده جوون
Samaneh
15 مهر 92 15:57
سلام خاله جونم!!!! عکاس ماهری که اون عکسای پارک بانوان رو گرفته کی بوده؟؟؟؟ کارش حرف نداره ولی چرا اسمشو ننوشتین؟؟؟؟ خالهههههههههههههه...!!! از شما بعیده!!!! از آثار فوق العاده مردم کپی میزنین به اسم خودتون؟؟؟؟؟
Sima
15 مهر 92 16:01
مهتاب جونم اینم پیغام سیما : سلام عزیزم دوست دارم