اولین حموم دخترم...
دختر کوچولوی من 10 روزه بود که اولین بار رفت حموم..منو و مامان بزرگ با هم بردیمت...مامان بزرگم حسابی تمیزکاریت کرد و بر عکس من، که داشتم از گریه ات مثل اسپند بالا پایین میشدم ،مامان بزگ با خونسردی داشت میشستت..ولی حسابی تمیز و خوشگل شدی..و بعد از شیر خوردن غش کردی و خوابیدی...فدات بشم الهی مامان...
فتیله پیچ بعد حموم...تا چند وقت به توصیه ی مادربزرگای مهربون بعد حموم قنداقت میکردیم...ولی از اونجایی که خیلی از اینکه دست و پاهات بسته باشه بدت میومد همش دست و پا میزدی تا بازت کنیم...ولی خیلی خوردنی میشدی بعد حمومات..یه بوس خوشمزه...
الهی فدات...در ضمن این شال همراه چند تکه لباس که همین گلای لاله رو داشتن ،عمو حسین از مکه برات آورده بود...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی