شیرین زبونی+ آغاز 19 امین ماه زندگیت

 عشق قشنگم ...580 امین روز زندگیت مبارک...بخاطر این 580 روز به اندازه ی580 آسمون پر از ستاره  خدا رو شاکرم و احساس خوشبختی میکنم و برات به اندازه ی همه ی اون ستاره ها نور و شادی آرزو میکنم ...عاشقتیم  

اینجاخونه ی کسری جونه به مناسبت به دنیا اومدن آبجی کوچولوش دریا...اون نی نی کچلم مال کسری بود که داشتی با خودت می بردیش...

خوشمزه گیهات ادامه مطلبه...

 شیرین زبونی 1:وقتی که مهمونا دارن میرن مهتاب:"ممنون..خدافظ..سلام بلسونین!!" و همشم به من میگی درو ببند..!!

شیرین زبونی2: جمعه هایی که شیفتم با بابا جون میری باغ اونجا یه سگ هست که بهش میگی:"هاپو پلنگ"!!!

شیزین زبونی 3:روزایی که اداره ام وقتی بیدار میشی زنگ میزنی و میگی:" مامانی بیا ایندا بشین ..مهتابو دی دی بده..."

شیرین زبونی 4:چند تا کلمه انگلیسی یاد گرفتی مثل: سیرکل( دایره :circle)  بسکوئر ( مربع : squre)  کت (گربه:cat) پاپی داگ ( سگ : puppy dog)  استار ( ستاره : star)  در ضمن یه بیت!! شعر انگلیسی : تینکه تینکه تیته ستا هوی ای واندر وات او ار ( twinkle twinkle little star ..who i wander what u are) 

شیرین زبونی 5: حالا بخش عقیدتی  صلواتم میفرستی: "اله اوممه صل علی معمد و ال معمد و عجه فرجه"....سوره ی توحیدم همراه ما میخونی ..ما:" بسم الله ؟"... مهتاب:" لحمان لحیم" .." قل هو الله ؟"..."صمد"!!!...."الله؟"..."صمد"...."لم یلد؟"..."ولم لولد"....."ولم یکن له ؟"...."احد"!!

شیرین زبونی 6: شبا که برقا رو خاموش میکنیمو تو شیر میخوری که بخوابی بعد کلی شیر خوردن وقتی خرو پف بابا () حسابی در میاد تازه میگی" مهتاب ب له پیشه بابایی بخوابه..." بعد میری پیش بابا و میگی " مهتاب آب میخواد" و حتما هم باید بابا بهت آب بده نه من !و خلاصه یه فصلم بابا رو بیدار نگه میداریو آخرش پیش بابا میخوابی..(توضیح : بابای مهتاب از دست وول خوردنای این جغله به پایین تخت منتقل شده)

شیرین زبونی 7:از این که به کارات یا حرفات بخندیم کلی ناراحت میشیو گریه میکنی مخصوصا اگه تو جمع باشه !! قربون اون غرورت بشم دی دی خور من

شیرین زبونی 8: بعضی وقتا که با دی دی دادنت مخالفت میکنم انگشت کوچولوتو میگیری جلوی صورتتو با التماس میگی:" یه کم دی دی بخولیم ..باشه؟؟"

شیرین زبونی 9: من عاشق قربونت برم گفتناتم و وقتی بهت میگم مهتاب بگو قربونت برم میگی:" قرقونت بلم...بگو؟؟"

مامان نوشت: چند روز پیش توی وبلاگ گردیای همیشگی به وبلاگایی برخوردم که فرشته شون مشکل تکاملی داشت یا وبلاگایی که فرشته شونو از دست داده بودن ...خیلی خیلی متاثر شدم و برای همشون صبر خواستم از خدا و بابت هر لحظه و ثانیه ای که برامون سلامتی و با هم بودنو رقم زده شکر کردم... برای سلامتی همه ی فرشته های زمینی دعا کنیم

مامان پرسش: به نظر من که سی دی های آموزشی brainy baby جنبه ی آموزشیش از baby ainstein  خیلی بیشتره ..شما چی فکر میکنین؟