نفس ما مهتابنفس ما مهتاب، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما مهتاب

اولین دندونای دخترم

1391/7/29 11:45
نویسنده : مامان مریم
564 بازدید
اشتراک گذاری

اولین سیزده بدر مهتاب خانوم...اولین دندونات بود ..3تا با هم...اولین روز عید در اومدن ...حسابی ام اذیتت کردن..

عید سال 91 اولین عید در کنار تو بود...یه خانواده سه نفری ...یه دنیا با سالای قبل فرق داشت...همه چی قشنگ بود توام لباس عیدتو پوشیده بودی...و با ما اومدی عیددیدنی...

درست اولین روز بعد سال تحویل که قرار بود دایی محمد ،زن دایی مژده وشبنم و هانیه از شاهرود بیان و ما خونه مامانی بودیم تو تب داشتی و همش به مامان چسبیده بودی اونجام شلوغ بود وتوام حتما خیلی درد داشتی خوشگلم ولی من نمیدونستم واسه چیه؟..خلاصه بعد اومدن دایی اومدیم خونه و فرداش دیده 3تا!! دندون خوشگل سر درآوردن....قربونت برم من....ولی دیگه حالت خوب شد...قربونت برم من که اینقد اذیت شدی..ولی ارزششو داره حالا میتونی هرچی میخوای بخوری...لبخند..

اینجا هم با داییها و خاله ها و مامانی وبابا جون رفته بودیم روستای ورزگ سیزده بدر...توام حسابی شیطونی کردی البته از نوع 4 دست وپاش...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

منصوره
20 مهر 91 11:46
سلام مهتاب جان...دندوناشو بگردم...الان که دارم واست مینویسم مامانت حسابی درگیر به جا گذاشتن یادگاری لحظه لحظه زندگیته...میخواد ثانیه های بزرگ شدنتو به ثبت برسونه....خوش بحالت بخاطر مامان خوبت اما منم میخوام یه خاطره بگم از اولین دفعه ای که دیدمت...بغل مامان بودی اومدی محل کار من......لباس عکس یه سالگیت تنت بود......تمیز و مرتب ولی اونقدر شیطونی کردی که وقتی خواستی بری حسابی رنگ لباست تغییر کرده بود و کثیف شده بود...ماشالله حسابی باهوش و بازیگوشی...عکست الان پس زمینه لبتابمه عزیز خاله
مامان مریم
21 مهر 91 9:39
سلام خاله منصوره مهربون..مرسی بابت خاطره ات...آره تازه بهمون اجازه نمیدادن بیایم داخل محل کارت..ولی بعد مدتها دیداری تازه کردیم..
عرفانه( مامان مانلی)
22 مهر 91 11:20
ماشااله خداحفظش کنه با اون دندون موشی هاش. دختر منم توی این سنه. واقعا بچه ها فرشته های توی خونه هامون هستند و باید قدر این روزها رو بدونیم شاید دیگه تکرارنشه.
مامان مریم
22 مهر 91 12:07
سلام عرفانه جان ..واقعا درست میگی...امیدوارم خدا همیشه برامون حفظشون کنه..من تازه وبلاگ رو ساختم..خوشحال میشم با هم تبادل نظر داشته باشیم..
مامان نازنين
21 خرداد 92 12:06
سلام. شرمنده كه دفعه ي قبل جوابتون رو ندادم يك كاري برام پيش اومد بعدش هم يادم رفت .ببخشيد يه سوال ورزگ مال شهرستان قاينه


مرسی گلم...خواهش میکنم...آره عزیزم.