نفس ما مهتابنفس ما مهتاب، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما مهتاب

بازم شیرین

1392/3/28 9:31
نویسنده : مامان مریم
818 بازدید
اشتراک گذاری

1-توی شهر بادی آخر وقت داشتی با یه پسر کوچولو بازی میکردی که کوچولوی مذکور متوجه نبودن مادرش شدو زد زیرگریه...دختر مهربون من در حالیکه منو بهش نشون میداد میگه" گیه نکن نی نی... مامانی اونجاست!!"....عزیزمی بغل

2-غصه خورد تو فرهنگ لغت مهتاب خانوم ما معانی مختلفی داره نمونه اش: داشتی آب میخوردی که شکمت صدا داد باخنده و تعجب می گی"شمکم غصه خورد"!!!.....یه بارم چندتا پفک خورده بودی و فک کنم به معده ات نساخته بود ترش کردی گفتی" دهنم غصه خورد!!" و دقیقا بعدش همه ی پفکا رو بالا آوردی...چشمک

3-داشتی شیر میخوردی و بابا داشت کاراشو میکرد و همزمان قربون صدقه ات میرفت : نفس بابا..جون بابا....دختر بابا...ادیبوی بابا!!....که دست از شیرخوردن کشیدی و گفتی" جاااانم بابا...!!"قلب

4- تو پارک داشتی بازی میکردی و من وبابا که حوصله مون سررفته بود میخواستیم با وعده ووعید بکشونیمت بیرون...من و بابا: مهتاب بریم بستنی بخریم باشه؟!...بریم شیبا بخریم ..شیبای آبلو(شیبای آلبالو)..باشه؟!...بریم چیپس بخریم..لواشک...مهتاب با عصبانیت:"هر چی میخوای بگیر بیا گیگه..!!" من و باباخنثی

5-شب عروسی بودیم و مهتاب همش وسط با بچه ها میرقصید..فردا صبحش در حال شیر خوردن:" مامانی منتور بذال نای نای کنیم....منتورو میشناسی؟؟!!" در حال دی دی خوردن دنبال آهنگ منصور گشتن نوبره واقعا...ما تا 20 سالگی  ...ولش کن بیخیال...افسوس

6-بعضی وقتا که از کاریت ناراحت میشم اخم میکنم ..توام برای اینکه از دلم در بیاری گردنتو کج میکنی و پشت سر هم میگی:" دختر خوبی ام؟؟! ...دختر نازی ام؟؟...آیه؟؟(آره)....بخند.." و من خیلی خودمو کنترل میکنم ..چند لحظه بعد که یادم میره و یه لبخند میزنم با ذوق میگی.." خندیدی مامانی....دختر خوبی ام!؟؟"مژه

 

ادامه چندتا عکس میذارم...

باغ بابا و توت خورون...

باغ

قربونت برم که اینقد خوشگل رنگش کردی...

رنگ آمیزی دخترم

اولین باری که دخترم لامپ رو تونست روشن کنه...

رسیدن قد دخترم به برق

کشف فلش مموری پشت تلویزیون و مراحل تعجب خانوم کوچولو!!15دقیقه با تعجب باهاش ور میرفتی!!

فلش!

ادامه

ادامه

هوووم

کفش مامان...متر خیاطی...الان چه حس داری کوچولوی من؟؟

خیاط باشی

آماده برای رفتن به تولد آرام کوچولو...

آماده برای تولد

تولد آرام

یک شکار لحظه های دیگه...11تا 1 در ساعت 11:11 دقیقه شب23 خرداد..شب انتخابات ریاست جمهوری...!

11تا 1

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (38)

مسنن
27 خرداد 92 14:50
همیشه به نام خدا
اولین کامنت مال من
ایشالا خودت زودتر بزرگ شی تا جواب کامنت ها رو خودت بدی چون بنده ی خدای مامانت سرش خیلی شلوغه و بعضا تا 2 روز فرصت جواب دادن کامت ها رو نداره
اولین ها قشنگه
راستی اولین نقاشیت رو هم بذاره مامانت باس قشنگ باشه
دوست دارم
فعلا بای


عمو جون ببخشید خداییش مامانم حسابی خودشو درگیر کرده...
پیغاما رو میخونه ها ولی وقت نمیکنه جواب بده...
دعا کنین خودم زودتر باسواد شم جوابتونو بدم...
اولین نقاشی ! من یه عالمه نقاشی میکشم به مامانم میگم بذارتش....بازم از طرف مامان معذرت میخوام..
مامان آوينا
27 خرداد 92 16:08
مهتاب عزيزم خيلي ناز و خوشگلي
عكسش با متر خيلي بامزه ست


ممنون خاله جون...چشاتون خوشگله...بوس برای خاله و آویناجون
مامان هدیه
28 خرداد 92 1:45
خوشگلکم با این شیرین زبونیات میخوام بخورمت..معـــــــــــــــــــــــــلومه که دختر خوبی هستی نازنازی خاله


قربونتون برم من...من که میگم دختر خوبی ام مامانم قبول نمیکنه...
مریم مامان شیرین
28 خرداد 92 12:21
ماشالا چقد عزیز شدی خاله

چه حرفای بانمکی میزنی خاله قربونت برم


مرسی خاله جووونم...خدا نکنه...شما خودتون یه قندعسل دارین که...
خاله ی آریسا
28 خرداد 92 16:47
چه شیرین زبون شدی مهتاااااااااااااب کوچولو الهی بگردم چه ناز با فلش ور میره . کلی تعجب کرده
بوووووووس عزیزم


مرسی خاله جووون مهربون من....میبینی عزیزم گاهی وقتا خیلی بامزه فکرشون درگیر میشه...
مامی مهتا
28 خرداد 92 16:53
خانومی به بازی وبلاگی دعوتت کردم .


ممنون فهیمه جووونم
مامان مرضیه
29 خرداد 92 3:39
قربون اون شیرین زبونیات عزیز دل خاله
کفشاتونو که پوشیده چقدر بامزه شده الهههههههههههههههههههههی
مریم جون برای دختر خوشکلمون حتما اسفند دود کن. یادت نره هااااااااااااا
بوس واسه مریم جون و مهتاب عزیزم



میبینی مرضیه جوونم چه وروجکی شده...قربونت برم من...ایشاله پارسا جوون بزرگ شه و کلی از ین شیطونیا بکنه ..کلی ام برات شیرین زبونی کنه عزیزم...
رضوان
29 خرداد 92 9:56
هزاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار ماشالااااااااااااااااااااااااااااا به این جیگر شیرین زبونم قربونش برم من
مریم جون از طرف من حتما محکمه محکم بوسش کن


مرسی خاله مهربونم...چشم رضوان جووونم حتما میچلونمش خوبه؟
مامانی آرتین
29 خرداد 92 11:39
قربون شیرین زبونیات خاله

مامانی بیشتر از این جیگر طلا عکس بذار ببینیمش


ممنون خدا نکنه خاله جووونم....چشم حتما عزیزم...میبوسمتون
زهره
29 خرداد 92 12:50
وای چه شیرین زبون شدی خوشگلم ......


مرسی خاله زهره جوونم....دلم خیلی برای مهتاب تنگ شد
مهتاب خوشگله
30 خرداد 92 15:12
از همین حالا مهتاب خانوم ناز وخوشگل داره نقاش کاشف مهندس خیاط مشاور میشه مامان مهتاب جون 1سال دیگه برای چک کردن پیاما باید به مهتاب بگه : دخملم نفسم فدات بشم بیا پسورد وبلاگ و وارد کن من ببینم چه خبره ...

اونوقت مامان مهتاب دیدن داره یادش بخیر 1سال پییییییییییش


خیلی بامزه بود...فکرشو بکنین...!!ازین خانوم کوچولوی ما هیچ چی بعید نیست...همین الانشم مامان مهتاب دیدن داره با این وروجک...
ویدا
31 خرداد 92 0:23
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد
میخواهی کودک باشی
کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی
باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ..



زیبا بود...
مامان رادمهر
1 تیر 92 13:03
سلام خیلی دختر شیرین و خوشگلی دارین خدا حفظش کنه من و رادمهر میبوسیمش هزارتا ...
با افتخار لینکتون کردم


ممنون خیلی لطف دارین...من و مهتابم بهتون خوش امد میگیم و با کمال میل لینکتون میکنیم...امیدوارم دوستای خوبی باشیم
مامان آنی
1 تیر 92 17:47
مهتاب جونم عکسات خیلی خیلی خوشگل عروسک خانوم


چشاتون خیلی خیلی خوشگله خاله...برای ویانا جوونم
مامان فاطمه و ترنم کوچولو
1 تیر 92 19:34
سلام عزیزم با افتخار لینکتون کردم شما هم دوست داشتید مارو لینک کنید ممنون


باعث افتخارمونه...لینک شدین...ترنم خوشگلمو ببوسین
مائده(ني ني بوس)
1 تیر 92 23:39
وااااي خاله براي ساريناي من يه لباس پرنسسي خوشگل مثل خودت ميدوزي.


خاله جووونم سرم خیلی شلوغه باید وقت قبلی بگیرین..ولی خوب بخاطر پرنسس سارینا چشم...
ویدا
1 تیر 92 23:40
ممنونم عزیزم از حضورت
بااحترام لینک شدید
خوشحال میشم بیشتر بهم سر بزنید
خدا فرشته کوچولوتون رو براتون حفظ کنه


خیلی لطف داری عزیزم...حتما باعث خوشحالیه...ممنون از دعای قشنگت..شما هم لینک شدین با افتخار..
مامان صبا
2 تیر 92 13:04
عاشق این شیرین زبونی هاتم مهتاب عزیزم اگه پیشم بودی میخوردمت


ممنون خاله عزیزم ..منم عاشق شما و صبام
مامان هدیه
2 تیر 92 16:14
گفتم که خدا مرا مرادي بفرست
توفان زده‏ ام مرا نجاتي بفرست
فرمود که با زمزمه يا مهدي
نذر گل نرگس صلواتي بفرست
عیدتون مبارک


عید شمام مبارک عزیزم...برای هدیه قشنگم
ویدا
2 تیر 92 16:18
در حضور خارها هم میشود یک یاس بود.. در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود میشود حتی برای دیدن پروانه ها.... شیشه های مات یک متروکه را الماس بود دست در دست پرنده،بال در بال نسیم ساقه های هرز این بیشه ها را داس بود کاش می شد حرفی از « کاش میشد» هم نبود... .هر چه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود
فاطمه و فائزه ❤♫ ♥ زويشا ♥ ♫❤
2 تیر 92 19:21
ای کاش که همنشین گلها باشیم
از نسل بزرگ موج و دریا باشیم
ای کاش که در رکاب آقا یک تن
از سیصد و سیزده نفر ما باشیم






عيدميلاد گل نرگس بر شما و خانواده گرامي مبارك....شاد و سلامت باشيد

ممنون خواهرای دوست داشتنی ومهربون...عید شمام مبارک
فاطمه و فائزه ❤♫ ♥ زويشا ♥ ♫❤
2 تیر 92 19:22
راستي عمو مسنن پيش ما هم بيايد...تازه با هم آشنا شده بوديم كه وب ما مسدود شد...بازم به ما سر بزنيد...


چشم حتما پیغامتونو بهشون میرسونم....
ویدا
2 تیر 92 20:52
از تو یک عمر شنیدیم و ندیدیم تو را به وصالت نرسیدیم و ندیدیم تو را مگر ایام کهن سالی ما جلوه کنی در جوانی دویدیم و ندیدیم تو را لااقل کاش دم خیمه ی تو جان بدهیم تا بگوییم رسیدیم و ندیدیم تو را اللهم عجل الولیک الفرج میلاد نور مبارک
الیما
4 تیر 92 16:18
الهی کلا غصه از همه ی زندگین پر ر ر ر ر ر بشه


الهی آمییییییین....ممنونم عزیزم
سیما مامان هلیا
5 تیر 92 7:58
خیلی شیرین زبونه ماشالله عاشقشمممممممممممممممم


قربونتون برم خاله سیمای مهربونم...پرنسس رو ببوسین
مامان آيسا
5 تیر 92 10:59
مهتاب خانمي خيلي با نمكي.دوست دارم.


مرسی خاله جووونم ...آیسای نازمو ببوسین
بهناز مامی یلدا و سروش
5 تیر 92 15:42
الهی فدای دختر خوشگل و با مسئولیت بشم من...
چه نقاشی خوشگلی هم رنگ کرده دخملی..
آفرین


قربون تو بهناز جوون...دوستون داریم یلدا ،سروش و مامان بهناز عزیز
بهناز مامی یلدا و سروش
5 تیر 92 15:42
چه شکار لحظه های توپی بود . از عددش خوشمان آمد


مرسی عزیزم از نکته سنجیت...
ویدا
6 تیر 92 12:12
کاش میشد بچگی را زنده کرد

کودکی شد ؛ کودکانه گریه کرد

شعر "قهر قهر" تا قیامت را سرود

آن قیامت که دمی بیش نبود

فاصله با کودکی هامان چه کرد؟

کاش میشد بچگانه ازته دل خنده کرد


مامی مهتا
7 تیر 92 11:46
عزیز دلم .... خیلی مهربونی خاله ..... فدات


قربونتون برم خاله جوونم
سوسن(مامان پرنسس باران)
7 تیر 92 22:06
قربون این جیگر خانوم شیرین زبون

خیلی عسلی خاله.

دوستت دارم ...عکساتم خیلی ناز شدن.


خدانکنه خاله جووون....منم یه دنیا دوستون دارم...بوس برای پرنسس بارانها
سارا مامانی شیدا
8 تیر 92 10:26
قربون این دخمل مهربون و شیرین زبون


قربون شما وشیدا جوووووون
دایی رضا
9 تیر 92 8:59
دایی جون چه عکسای گشنگی چه دختر زیبایی مواظب باش موش نخوردت..


چشاتون گشنگه دایی جووونم ... باید مواظب باشین مائده جونو نخوره
مامانی آرتین
9 تیر 92 13:27
عزیزم همیشه با دیدن عکسای خوشگلت کلی انرژی میگیرم


مرسی خاله ی عزیزم...منم از دیدن آرتین خان خوش تیپ شما
محمدحسين(قهرمان كوچك)
11 تیر 92 2:28
سلام دوست جونم.من تو مسابقه نی نی شکمو شرکت کردم.به رایتون نیاز دارم
لطفا کد 343 رو به شماره 20008080200 اس ام اس کنید.
منتظر راي شما هستم.


عمو مسنن ميخوام بازم اولين باشيد ها!


بوس برای قهرمان کوچک و با آرزوی اینکه اینجا هم قهرمان بشی
تمنا
11 تیر 92 12:48
وای جانم چه دختر شیرین زبووووووووونی هزارماشالا

خیلی نازی عروسک..خدا حفظت کنه

مریم جون و مهتاب عروسک


مرسی تمنا جووون ...چشات نازه خانومم....واسه تمنا و ماه کوچولو
نازنین (مامان پارمین)
16 تیر 92 15:39
وای خدای من چه شیرین زبونیه این جیگر طلا .


قربونت برم نازنین جان...ایشاله پارمین جوون و شیرین زبونیاش...
عمه زری یا همون خاله زری
22 تیر 92 17:35
ای جاااااااااااان...
دلم واست تنگ شد شیطون بلا



...وای چه خوب که اومدی عمه زری جوونم ...منم دلم واستون تنگ شد خوب...