38 هفته انتظار....

بازم سلام عزیزم خوبی قربونت برم؟

امروز 30 خرداده. 8 روز دیگه ام گذشت .الان منتظر بابایی ام از سر کار برگرده دلم برات تنگ شد گفتم چند کلمه ای باهات حرف بزنم.خاله آزاده رو یادته؟ نی نی اونو تو با هم بودین تقریبا.نی نی خاله بدنیا اومد.قرار بود اسمش رها باشه ولی "آرام" شده. اسم قشنگیه نه خوشگلم؟ هنوز نمیدونم واقعا اسمتو چی بذارم دوست دارم به دنیا بیای ببینمت اونوقت برات اسم انتخاب کنم. هر چند بابا میگه"مهتاب" نمی دونم خودت دوست داری یا نه مامانی؟ کاش میشد خودت یه جوری بهم بگی چی دوست داری ..میخوام یه اسم تک و خوشگل برات بذارم عزیزم.

فدات بشم مامان جونم "باران" اسم قشنگیه ولی میدونی یه حورده همه گیر شده.راستی عزیزم این دو روز آخر هفته نیای باشه؟! آخه ابا و خاله زهرا هیچکدوم نیستن.بابا داره میره زن عمو صدیق رو بیاره و خاله هم آزمون ارشد داره بیرجند.باشه مامانی؟من تنهام میخوام وقتی میای باباتم پیشمون باشه.عزیزم یه چیزی تو دلمه که همیشه ازش احساس گناه میکنم.می دونی هنوز که تو نبودی (البته بودی من خبر نداشتم) از امام رضا خواستم. پسر باشی و اسمتو بذارم "امیررضا" و حالا هنوز هم گاهی فکر میکنم تو باید پسر باشی ! ازت معذرت میخوام عسلم ، می دونم منو می بخشی ،قربونت برم الان داری تکون می خوری !و باز دل منو می بری حالا این معنیش اینه که منو بخشیدی ؟قربون نفسم برم. دوست دارم فکر کنم هنوز هیچی نمی دونم و وقتی بدنیا اومدی....بابا اومد....