نفس ما مهتابنفس ما مهتاب، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما مهتاب

خدایاا دوست داریم....

1393/11/12 17:01
نویسنده : مامان مریم
1,079 بازدید
اشتراک گذاری

امروز روز خیلی خوبیه برام ،علاوه بر اینکه 43 امین ماهگرد فرشته مهربون و دوست داشتنیه خونمونه ،مشکلی که باعث شده بود چند وقت آرامش روحیم بهم بریزه برطرف شد و من فقط میتونم بگم خدااااایا شکرت....

میدونم میدونم باز خیلی فاصله افتاد بین پستام ولی دلم میخواست با خوشحالی بیام سراغ وبلاگت ..از شروع زمستون امسال منتظر برف و درست کردن یه آدم برفی با دماغ هویجی بودی .یه روز صبح که بیدار شدم و حیاطو نگاه کردم از ذوق بیدارت کردم و تو هم با خوشحالی پریدی بغلمو از پشت پنجره بارش برفو تماشا کردیو گنجشکک اشی مشی میخوندی منم آمادت کردمو با هم رفتیم توی کوچه برف بازی و با هم یه آدم برفیه کوچولو درست کردیم هر چند اونروز هویچ نداشتیم ولی همونم غنیمت بود و حسابی شارژت کرد هر چند عصر و فردای اونروزم با بابایی و مامانی بزرگم جداگونه آدم برفی درست کرده بودی و حسابی دلی از عزا درآورده بودی.

تو این مدت یه سفر کوچولوی سه روزه هم به مشهد داشتیم و از شانست روز آخر (که مصادف بود با 42 امین ماهگردت )که بردیمت حرم حسابی کولاک و برف بود دقیقا اتفاقی که تو هر سه سال حضورت در حرم میوفته !قصد کرده بودم که حتما حتما یه روز ببرمت شهر بازی و بالاخره با وجود ذیق وقت و دیدوبازدیدای زیاد یه روز عصر با سینا و سارا و زن عمو رفتیم شهر بازی و حسابی خوش گذروندین و همین لذت این سفر کوتاهو چند برابر کرد.

خدا رو شکر میکنم بابت اینکه اونقد مارو دوس داره که خودمونم نمیفهمیم ! خدارو شکر میکنم که روزای بد تموم شدنین ..خداروشکر میکنم که توی روزای سخت و سنگین دوستانی داری که بهت دلگرمی بدن...خداروشکر که خدایی هست ..!

                      

شب یلدای امسال..

خلاقیت با شعله های اجاق گاز و آرم شبکه ی پویا !

اینجام شهربازی با سینا ..

اینم ماجرای روز برفیمون...

دختر عشق سالاد مامان با قلکش که همه رو سرکیسه کرده با پول گرفتناش !

خوشمزه نوشت :

-داشتی رو کاغذ خط خطی میکردی ازم پرسیدی بخون چی نوشتم ،گفتم خودت بخون ببینم ،میگی نوشتم :"مسئولیت کار رژیمی " !!!!

-وسط موهام یه موی سفید دیدی و میگی : "مامان جونم من کمکت میکنم دیگه موهات سفید نشن "

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (7)

مامان نرگس
14 بهمن 93 16:22
خوشمزه نوشت هات واقعا خوردنی بودن!!!!!!! خداروشکر مریم جون که مشکلات برطرف شد و دوباره اومدی...ازدیدنتون خوشحال شدم
مامان نرگس
14 بهمن 93 16:25
واماااااااااااااا قربون مهتاب جونم که اینهمه منتظر برف بود و ادم برفی حتما یه عالمه بازی کردیو خوش گذشته....مگه نه همه عکسهاش قشنگ شدن..... خانم خانما و ناخنهای خوشگل هندونه ایشو ببین همیشه شاد باشی عسلم
✿فاطمه✿(مامان محیا)⚛
14 بهمن 93 22:18
ای جاااان دلم ک بفکر موی سفید مامانشه خوشحالم ک دوباره آرامشو پیدا کردی ایشالا همیشه دلتون شاد باشه آدم برفی خوشگلی ساختید
آیسان
24 بهمن 93 8:47
سلام من لینکتون کردم دوست داشتید منم لینک کنید
مامان رادمهر
27 بهمن 93 12:39
عشقمي تو مهتاب ناز من من عاشق اون عكسشم كه دستاشو گذاشته روي ميز سرشو بالا گرفته وااااااي خيلي جيگر شده هزار ماشالله با اون موهاي بلند و موج دارش آخخخخخخخخخ دلم ضعف رفت بخدا ميبوسمت خوشگلم
مامان سمیه
29 بهمن 93 22:43
چه بزرگ شده دلم براتون تنگ شذه بوددددد
مامی مهتا
3 اسفند 93 14:47
چقدر دلم براتون تنگ شده بود ... بالاخره پست جدید گذاشتی ... خوسحالم که روزهای سخت تموم شدن .. امیدوارم همیشه شاد باشی کنار مهتاب عزیزم .. میبوسمتون هزارتا